خواهرم که رفیق صمیمى اش را در حادثه اى از دست داده بود لابه...
خواهرم که رفیق صمیمى اش را در حادثه اى از دست داده بود لابه لاى گریه و هق هق به پدرمان میگفت؛ بابا من دوستمو میخوام!
بابا که رو به رویش نشسته بود گفت؛ کاش یه چیز دیگه ازم میخواستى بابا ، اینو کاریش نمیتونم بکنم! سرش را با غمى عمیق به زیر انداخته بود و آرام آرام تکان مى داد!
کاش قربانش رفته بودم که به جز غلبه به مرگ براى ما بچه هایش همه کار کرد.
#روز_پدر_مبارک
عکس: پدرم و خواهرم سال ١٣٨٦
اینستاگرام shaghayegh dehghan/شقایق دهقان
بابا که رو به رویش نشسته بود گفت؛ کاش یه چیز دیگه ازم میخواستى بابا ، اینو کاریش نمیتونم بکنم! سرش را با غمى عمیق به زیر انداخته بود و آرام آرام تکان مى داد!
کاش قربانش رفته بودم که به جز غلبه به مرگ براى ما بچه هایش همه کار کرد.
#روز_پدر_مبارک
عکس: پدرم و خواهرم سال ١٣٨٦
اینستاگرام shaghayegh dehghan/شقایق دهقان