به تازگی متن پیشنویس دستورالعملی برای کنترل جمعیت سگهای ...
به تازگی متن پیشنویس دستورالعملی برای کنترل جمعیت سگهای بدون صاحب در گروهها پخش شده، که نام من در پایان آن به عنوان یکی از امضا کنندگان مطرح شده است. نظر به این که این متن پیشنویس توسط من نه تنها تایید نشده بلکه حتی مورد اطلاع من نیز نبوده است و فردی که اینکار را کرده حتما میبایست پاسخگو باشد، لازم میدانم چند نکته را یادآور شوم.
.
نخست این که هدف من و دوستانی متشکل از متخصصین و حقوقدانان جهت نوشتن دستورالعملی جدید، حذف کشتار بیرویهای بوده که فارغ از وجوه انسانی و اخلاقی و حتی علمی طبق آمار خود شهرداریها سالبهسال بر جمعیت این سگهای بیپناه اضافه کرده است.
.
بزرگترین سوالی که پس از مطالعه متن ارائه شده مطرح میشود این است که چه منطقی حکم میکند که با صرف هزینه کلان مرکزی تاسیس شود که سگی در آن به مدت ده روز نگهداری شده و سپس کشته شود؟ ضمن اینکه مگر تاکنون غیر از این رویه صورت میگرفته که برای آن نیاز به تصویب دستورالعمل جدیدی باشد؟
.
وظیفه اصلی مراکز کنترل پسماند -که هماکنون مسئولیت کنترل جمعیت سگهای بدون صاحب نیز به آنها سپرده شده- چنان که از نامشان پیداست کنترل پسماند است، که امری بسیار مهم و تخصصی و نیازمند به کارگیری روشهای علمی و به روز دنیا درزمینه بازیافت میباشد. شهروندان نیز بنا به وظیفهشان هر سال مبلغ قابل توجهی به شهرداری پرداخت میکنند با اطمینان به اینکه زبالهها به بهترین نحو مدیریت و کنترل شود، نه این که چنان که در جایجای طبیعت زیبای کشورمان شاهدش هستیم، آلودگی ناشی از شیرابه در روند غیر اصولی دفن پسماند به رودها و تالابهای کشور سرازیر شود.
اگر مراکز دفن زباله درهای خود را به روی بازدید عموم باز کنند، همه شاهد تغذیه نه فقطسگها بلکه حیاتوحش از زبالهها خواهیم بود که مستقیما آلودگی را به یکدیگر منتقل میکنند.
در حالی که کنترل پسماند مستقیما بر روند افزایش جمعیت سگها اثر دارد و با وجود آن که آنها از پس وظیفه اولیهشان در کنترل پسماند به خوبی برنیامدهاند چرا وظیفه کنترل جمعیت سگها به سازمانهای پسماند سپرده میشود؟ و چرا با وجود این فجایع در بخش پسماند بحث سگها این همه برای شهرداریها حائز اهمیت است؟
ادامه در کامنت اول
اینستاگرام Mitra Hajjar | میترا حجار
.
نخست این که هدف من و دوستانی متشکل از متخصصین و حقوقدانان جهت نوشتن دستورالعملی جدید، حذف کشتار بیرویهای بوده که فارغ از وجوه انسانی و اخلاقی و حتی علمی طبق آمار خود شهرداریها سالبهسال بر جمعیت این سگهای بیپناه اضافه کرده است.
.
بزرگترین سوالی که پس از مطالعه متن ارائه شده مطرح میشود این است که چه منطقی حکم میکند که با صرف هزینه کلان مرکزی تاسیس شود که سگی در آن به مدت ده روز نگهداری شده و سپس کشته شود؟ ضمن اینکه مگر تاکنون غیر از این رویه صورت میگرفته که برای آن نیاز به تصویب دستورالعمل جدیدی باشد؟
.
وظیفه اصلی مراکز کنترل پسماند -که هماکنون مسئولیت کنترل جمعیت سگهای بدون صاحب نیز به آنها سپرده شده- چنان که از نامشان پیداست کنترل پسماند است، که امری بسیار مهم و تخصصی و نیازمند به کارگیری روشهای علمی و به روز دنیا درزمینه بازیافت میباشد. شهروندان نیز بنا به وظیفهشان هر سال مبلغ قابل توجهی به شهرداری پرداخت میکنند با اطمینان به اینکه زبالهها به بهترین نحو مدیریت و کنترل شود، نه این که چنان که در جایجای طبیعت زیبای کشورمان شاهدش هستیم، آلودگی ناشی از شیرابه در روند غیر اصولی دفن پسماند به رودها و تالابهای کشور سرازیر شود.
اگر مراکز دفن زباله درهای خود را به روی بازدید عموم باز کنند، همه شاهد تغذیه نه فقطسگها بلکه حیاتوحش از زبالهها خواهیم بود که مستقیما آلودگی را به یکدیگر منتقل میکنند.
در حالی که کنترل پسماند مستقیما بر روند افزایش جمعیت سگها اثر دارد و با وجود آن که آنها از پس وظیفه اولیهشان در کنترل پسماند به خوبی برنیامدهاند چرا وظیفه کنترل جمعیت سگها به سازمانهای پسماند سپرده میشود؟ و چرا با وجود این فجایع در بخش پسماند بحث سگها این همه برای شهرداریها حائز اهمیت است؟
ادامه در کامنت اول
اینستاگرام Mitra Hajjar | میترا حجار