بازار عشق و آشنایی یکی از عجایب بازار عشق این است که آ...
🔹
🔹
"بازار عشق و آشنایی"
یکی از عجایب بازار عشق این است که
آنجا شکرفروشان و گلفروشان
زهر میخرند و شکر میفروشند،
خار میخرند و گل نثار میکنند.
نظامی در خسرو و شیرین
گفتگویی میان خسرو و رقیب عشقیاش فرهاد آورده
و ارکان تجارت عشق را در دیار آشنایی
در دهان شهدآفرین فرهاد نهاده است:
نخستین بار گفتش از کجایی
بگفت از دارِ مُلک آشنایی
بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند؟
بگفت اندُه خرند و جان فروشند
بگفتا جان فروشی در ادب نیست
بگفت از عشقبازان این عجب نیست
چنانکه خداوند از اهل ایمان
نفْسها و مالهای ایشان را
(که چون خار در پایشان فرو رفته
و چون مار هر دم وجودشان را زهرآگین میکند) از آنان میخرد،
و در برابر باغ فردوس میفروشد،
و به ضیافت بهشت دعوت میکند؛
بهشتی که درهای آن پیوسته باز است
و تنها جواز ورود به آن، ترک هواست:
آفتِ این در هوا و شهوت است
ورنه اینجا شربت اندر شربت است
مولانا
پس هر که خواهد بدان یارِ گلرخسار
در رسد،
باید که از خارِ هستی خویش توبه کند:
هستیِ ما خارِ گلستانِ وجود است
با رویت ای گلآفرین از خار توبه
مهدی الهی قمشهای
و هرچه از بدیها و زشتیها گفتهاند
همه مقصود همان نفْس بدکار
و اشتر خارخوار است
که مجنونِ دیار عشق باید
برای رسیدن به لیلی از آن اشتر پیاده شود
چنانکه در حکایت تنازع مجنون با شتر در مثنوی آمده است
که وقتی مجنون دید میل اشتر
به کرّهٔ نوزاد خویش است
و رو به سوی آخور دارد،
و چون یک لحظه غافل شود،
از راه دیار لیلی باز میگردد،
و در این تردّد، راه یک روزه، سالها به طول انجامیده است:
گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم
ما دو ضد بس همره نالایقیم
تا تو با من باشی ای مردهٔ وطن
بس ز لیلی دور مانَد جانِ من
سرنگون خود را ز اشتر در فکند
گفت سوزیدم ز غم تا چند چند
مثنوی
برگرفته از “کتاب مقالات”
به قلم حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات روزنه
تصویر: Mazhar Ali Khan
#بازار_عشق_و_آشنایی #مقالات #عشق #نظامی #مثنوی #انتشارات_روزنه #حسین_الهی_قمشه_ای #دکتر_الهی_قمشه_ای #الهی_قمشه_ای #قمشه_ای #اینستاگرام
#The_Marketplace_of_Love #Discourses #Love #Nizami #Masnavi #Rozanehpublication
#Hosseinelahighomshei #Drelahighomshei #Elahighomshei #Ghomshei #Instagram #Official
اینستاگرام صفحه رسمی دکتر الهی قمشه ای
🔹
"بازار عشق و آشنایی"
یکی از عجایب بازار عشق این است که
آنجا شکرفروشان و گلفروشان
زهر میخرند و شکر میفروشند،
خار میخرند و گل نثار میکنند.
نظامی در خسرو و شیرین
گفتگویی میان خسرو و رقیب عشقیاش فرهاد آورده
و ارکان تجارت عشق را در دیار آشنایی
در دهان شهدآفرین فرهاد نهاده است:
نخستین بار گفتش از کجایی
بگفت از دارِ مُلک آشنایی
بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند؟
بگفت اندُه خرند و جان فروشند
بگفتا جان فروشی در ادب نیست
بگفت از عشقبازان این عجب نیست
چنانکه خداوند از اهل ایمان
نفْسها و مالهای ایشان را
(که چون خار در پایشان فرو رفته
و چون مار هر دم وجودشان را زهرآگین میکند) از آنان میخرد،
و در برابر باغ فردوس میفروشد،
و به ضیافت بهشت دعوت میکند؛
بهشتی که درهای آن پیوسته باز است
و تنها جواز ورود به آن، ترک هواست:
آفتِ این در هوا و شهوت است
ورنه اینجا شربت اندر شربت است
مولانا
پس هر که خواهد بدان یارِ گلرخسار
در رسد،
باید که از خارِ هستی خویش توبه کند:
هستیِ ما خارِ گلستانِ وجود است
با رویت ای گلآفرین از خار توبه
مهدی الهی قمشهای
و هرچه از بدیها و زشتیها گفتهاند
همه مقصود همان نفْس بدکار
و اشتر خارخوار است
که مجنونِ دیار عشق باید
برای رسیدن به لیلی از آن اشتر پیاده شود
چنانکه در حکایت تنازع مجنون با شتر در مثنوی آمده است
که وقتی مجنون دید میل اشتر
به کرّهٔ نوزاد خویش است
و رو به سوی آخور دارد،
و چون یک لحظه غافل شود،
از راه دیار لیلی باز میگردد،
و در این تردّد، راه یک روزه، سالها به طول انجامیده است:
گفت ای ناقه چو هر دو عاشقیم
ما دو ضد بس همره نالایقیم
تا تو با من باشی ای مردهٔ وطن
بس ز لیلی دور مانَد جانِ من
سرنگون خود را ز اشتر در فکند
گفت سوزیدم ز غم تا چند چند
مثنوی
برگرفته از “کتاب مقالات”
به قلم حسین الهی قمشهای
ناشر: انتشارات روزنه
تصویر: Mazhar Ali Khan
#بازار_عشق_و_آشنایی #مقالات #عشق #نظامی #مثنوی #انتشارات_روزنه #حسین_الهی_قمشه_ای #دکتر_الهی_قمشه_ای #الهی_قمشه_ای #قمشه_ای #اینستاگرام
#The_Marketplace_of_Love #Discourses #Love #Nizami #Masnavi #Rozanehpublication
#Hosseinelahighomshei #Drelahighomshei #Elahighomshei #Ghomshei #Instagram #Official
اینستاگرام صفحه رسمی دکتر الهی قمشه ای