نقد فیلم بندر بند (Bandar Band)

نقد فیلم بندر بند (Bandar Band) خلاصه داستان: چند جوان در شرایطی که سیل خوزستان را دربرگرفته سعی دارند خودشان را به تهران برسانند و به روی استیج بروند اما... کارگردان: منیژه حکمت: تهیه کننده باسابقه سینمای ایران که آثار پرفروشی از جمله « شهر موش ها » و « ورود آقایان ممنوع » را تهیه کرده و در مقام کارگردان نیز مهمترین ساخته سینمایی « زندان زنان »بوده است. نقد فیلم «بندر بند»: «بندر بند» در شرایطی خاصی ساخته شده است. شرایطی که سیل خانه‌های بسیاری را در خوزستان ویران کرده و منیژه حکمت و سازندگان فیلم در این وضعیت تصمیم به ساخت اثری سینمایی در دل سیل و ویرانی گرفته‌اند. این رویکرد البته محدودیت‌هایی را در مقابل راه سازندگان قرار می‌دهد تا اثرشان را در مدت کوتاه و با حذف بسیاری از المان‌های سینمایی بسازند. بااین‌حال، فیلم برای روایت داستان خود دچار لکنت نمی‌شود و آنچه که قصد بیان آن را دارد مطرح می‌کند. اما مشکل اصلی این است که فیلمنامه اثر چنان ویران است که حتی اگر سیل و ویرانی در خوزستان هم نبود، به‌سختی می‌توانست پیام خود را به مخاطب برساند. آخرین فیلم «منیژه حکمت» سرشار از قاب‌های جذاب از خوزستان است که هرکدام تداعی‌گر وضعیت ایران امروز است. ویرانی‌های مختلف اعم از خراب بودن پل، سیل و مرگ‌ومیر در طول فیلم قرار بوده ارجاعی به وضعیت امروز ایران باشد. وضعیتی که شخصیت‌های داستان هم هرازگاهی آن را بر زبان می‌آورند و حتی یکی از آن‌ها آرزو دارد که بتواند به جایی همانند ونزوئلا برود و در ایران زندگی نکند. این رویکرد انتقادی در طول فیلم واضح و مبرهن است با این تفاوت که فیلمساز نتوانسته از نگاه انتقادی خود به جامعه ایران اثری بسازد که چارچوب‌های سینمایی را در خود داشته باشد و بتواند چالشی در ذهن مخاطب ایجاد کند. بزرگ‌ترین مشکل فیلم شخصیت‌پردازی است. سه شخصیت اصلی که در طول فیلم با آن‌ها مواجه می‌شویم به طور مشخص هیچ هویتی ندارند و تا انتهای قصه هم تغییری در وضعیتشان ایجاد نمی‌شود. فیلم که آغاز می‌شود آن‌ها در حال شوخی و خنده و بیان آرزوهایشان هستند و هیچ‌چیز درباره آن‌ها نمی‌دانیم. دیالوگ‌های بد و انتقال مفاهیم از زبان شخصیت‌ها در «بندر بند» به بدترین شکل ممکن انجام می‌شود و نتیجه این کم‌کاری‌ها، شخصیت‌هایی هستند که قرار است در طول فیلم اتفاقات مختلفی را تجربه کنند و مخاطب نیز همراه آن‌ها درد بکشد اما حتی برای یک ثانیه این اتفاق رخ نمی‌دهد! شخصیت‌های بی‌جانی که نه رقص و آوازشان مخاطب را به وجد می‌آورد و نه تماشای فقدانشان بر روی آب بالاآمده خوزستان می‌تواند تأثری خلق کند. در این میان، فیلمساز تصاویر دم‌دستی و نم پس داده‌ای را هم به تصویر می‌کشد تا شاید بتواند نگاه سورئالیستی به وضعیت حال حاضر ایران داشته باشد اما نتیجه کار چنان از قاب بیرون‌زده که می‌تواند به‌راحتی موقعیت کمیک خلق کند. تصاویری همچون نواختن ساز توسط فردی که خانه و آشیانه‌اش ویران شده، در فیلمی که نه شخصیتی درش وجود دارد و نه قصه‌ای که روایت شود، یک وصله ناجور به‌حساب می‌آید. متأسفانه فیلم در پایان‌بندی بزرگ‌ترین اشتباه خود را مرتکب می‌شود. اشتباهی که اغلب فیلمسازان زمانی که قصه‌شان به بن‌بست خورده و تصویر هم ناتوان از انتقال مفاهیم است، اتخاذ می‌کنند و آن استفاده از یک مونولوگ برای توضیح قصه است! در واقع، سازندگان تصمیم گرفته‌اند که به‌جای خلق موقعیت و تصویر و شخصیت، پیام انتقادی‌شان را در انتهای فیلم از زبان خودشان مطرح کنند تا مخاطب متوجه شود آنچه که در طول یک ساعت و چنددقیقه‌ای دیده درباره چه چیزی بوده است! سازندگان بهتر از هرکس دیگری می‌دانستند که اثرشان به حدی در خلق موقعیت‌های سینمایی ناتوان است که شاید نمی تواند کلیات را حتی به ساده‌ترین حالت ممکن به مخاطب انتقال دهد، پس با یک مونولوگ قائله را ختم کرده‌اند! «بندر بند» در شرایط سختی ساخته شده و حتی در فرم نیز حرف‌هایی برای گفتن دارد اما زمانی که فرم قادر به ایجاد یک پیام واضح برای مخاطب نیست و در ارتباط با دیگر بخش‌های فیلم نیز ناتوان است، نتیجه اثر ناامیدکننده خواهد بود. قطعاً برای ساخت یک اثر سینمایی نیاز است تا در ابتدا شخصیت ساخته شود و سپس موقعیت‌هایی که بتوان با قراردادن شخصیت در آن، به پیامی مشخص و جمع‌وجور برای انتقال به مخاطب دست‌یافت. نمی‌توان لزوماً با قراردادن دوربین در ماشین و فیلم‌برداری مستندوار از ویرانی‌های سیل خوزستان، به دستاورد سینمایی رسید. سینما حتی زمانی که عنوان «سینمای مستقل» را یدک می‌کشد (که می‌تواند تجربه‌گرا باشد) می‌بایست اصول اولیه یک اثر سینمایی را داشته باشد تا بتواند در ذهن تماشاگر باقی بماند؛ اتفاقی که «بندر بند» از آن غافل شده و صرفاً دوربین به دست در سیل خوزستان به این‌سو و آن سو می‌رود تا بلکه بتواند از زیر ویرانی‌ها و بدبختی‌ها مفهوم درد را زنده کند اما خود تبدیل به درد تماشاگر می‌شود!           منتقد: میثم کریمی برای مطالعه ادامه این مقاله روی عکس کلیک کنید مووی مگ #نقد_فیلم_ایرانی #سینما #نقد_فیلم