این عکس مال ِ پونزده شونزده سال پیش از اینه…اواسط ِ دهه‌ی ه...

این عکس مال ِ پونزده شونزده سال پیش از اینه…اواسط
این عکس مال ِ پونزده شونزده سال پیش از اینه…اواسط ِ دهه‌ی هشتاد. جمعه روزی با مریم رفته بودیم گالری‌گردی…توی یه نمایشگاه نقاشی گروهی یه دوست ِ عکاسی که حالا هرچی فکر می‌کنم یادم نمی‌آد کی بود این عکس رو از من و مرمر گرفت.که دستش درد نکنه واقعا.
هنوز که هنوزه بعد ِ این همه سال،عکس رو که نگاه می‌کنم دلم ضعف می‌ره برای مریم ِاون روزا و برنامه‌های گاه و بیگاهی که می‌ذاشت و برای حال ِ خوشِ اون روزهامون…انگار پرت می‌شم به روزای ِ یه کم بی‌خیال‌تر و بی‌دردتر و آروم‌تر و شیرین‌تر…
.
مرمر همیشه همین‌قدر که الان هست باحوصله و دقیق و
قشنگ و نازنین و خلاق و مدیر و منطقی و باهوش بود…تکیه‌گاه ِ امن و مهربون… و داشتن ِ یه همچین رفیق ِآدم حسابی‌ ِ نزدیک‌تر از خواهری همیشه برای من غنیمت بوده و هست.خدا دوستم داره که کنار ِ چنین آدم‌هایی قرارم می‌ده. من اینو می‌فهمم و ازش ممنونم.
مریم این شب‌ها توی یه سریال ِ تلویزیونی ِ قشنگ و خوش‌ساخت به نام ِ «برف بی صدا می بارد…» به کارگردانی ِ پوریا آذربایجانی، می‌درخشه.به همراه ِ یک عالم بازیگر ِ درجه‌یک ِ دیگه که از دیدن بازی ِ جذاب ِتک‌تک‌شون،می‌شه کلی کیف کرد.
به مریم‌جانم و همه‌ی دوستان ِ دیگه‌م در این مجموعه تلویزیونی خسته نباشید می‌گم و بهترین‌ها رو براشون آرزو دارم.
.
روزای خوب برای من روزایی‌ن که با یاد ِ آدمای خوب شروع می‌شن…با خاطرات‌شون…مرمر از اون آدم‌هاست برای من.
.
#مریم_شیرازی
#خاطرات_خوب
#دوستی
#برف_بی_صدا_می_بارد
maryam.shiraziii

اینستاگرام Shabnam Moghaddami |شبنم مقدمی