ده روز از شروع بیماریم گذشته بود به سختى نفس میکشیدم و حس ب...

ده روز از شروع بیماریم گذشته بود به سختى نفس میکش
ده روز از شروع بیماریم گذشته بود، به سختى نفس میکشیدم و حس بویاییم به کُل از بین رفته بود، خانوم پرستار مهربان و نازنینم روى من خم شده بود تا سوزن را وارد رگم کند، نزدیک به من، جدى و مصمم در فاصله ى کمى از من که پُر از ویروس بودم و لابد در پى چندین روز ماندن در بستر اصلا بوى خوبى نمیدادم! اما او بوى خوبى میداد. یک آن گفتم؛ من دارم بوى عطر شما را حس میکنم و او گفت؛ الهى شکر ببین بویاییت برگشته این یعنى دارى بهتر میشى!
روز پرستار را به همه ى خانم ها و آقایان پرستار کشورم که در این دو سال سرد و سیاه خدمت نکرده اند بلکه جنگیده اند و از جان گذشتگى کرده اند تبریک میگویم، آنهایى که بیان میکنند تلخترین خاطره اشان در این سالهاىِ آماده باشِ تلخ و تاریک بیشتر از دورى از خانواده، در آغوش نکشیدن فرزند یا شرکت نکردن در مراسم تدفین عزیزانشان، از دست رفتن بیمارى بوده که مدت ها با جان و دل مراقبش بودند. بمانید برایمان.
روح فرشته وار آن پرستاران متعهد و پاک و معصوم و مظلومى که این ویروس منحوس آنها را از ما گرفت و با پر کشیدنشان دل خانواده اشان، ما مردم و همکارنشان آتش گرفت، شاد و قرین رحمت باد. الهى آمین!
#روز_پرستار_مبارک

اینستاگرام shaghayegh dehghan/شقایق دهقان