رفتن داستانی ست رفتن از سر ناچاری رفتن و رفتن دور شدن بر...

رفتن داستانی ست  رفتن از سر ناچاری  رفتن و رفتن
رفتن داستانی ست
رفتن از سر ناچاری
رفتن و رفتن
دور شدن
برنگشتن
خسته از جایی که بودی
بیقرار در جایی که هستی
رسیدن به این بیقراری و گفتن هر چه باداباد
شاید جایی که می روی دلت خوش باشد شاید هم نه ، اما یک چیز مسلم است ذله که بشوی سرسام که بگیری نداشته هایت بیشتر از داشته هایت هایت که بشود به مرزی می رسی که قدرت تحمل شرایط و اوضاع و احوالت کم می شود آنوقت دیگر فقط می خواهی بروی حتی پشت سرت هم نگاه نمی کنی چون دیگر طاقتت طاق شده تغییر لازم داری تغییر استرس دارد ، اما با جان می پذیری ، دوری از خاطرات دارد ، اما تو مصممی ، مگر دنیا چقدر می ارزد که اینهمه در رنج باشی وطن تو آنجایی می شود که دلت خوش است در عین حال کاش آدمی می توانست وطنش را هم در چمدانش بگذارد و برود ، وطن همیشه مال توست در قلبت است ، رفتن ، کوچ ، مهاجرت تصمیم بزرگی ست اما این تصمیم بزرگ در گرو قلب و فکرت شکل می گیرد پخته می شود و اجرایی می شود آری هر رفتنی برگشتی ندارد تو وطنت را در دلت می کاری آب و دون اش می دهی ، بزرگش می کنی و در خاطراتت زندگی می کنی در جایی که آرامش داری و این زندگی ست همان زندگی که یک بار برای هر کسی هست . پس برای خودت کاملترین و بهترین تصمیم باش .
تو خالق زندگیت هستی خوب خلقش کن تو می توانی .

فلورنظری
پنج اکتبر ۲۰۲۱
سیزده مهر ۱۴۰۰

اینستاگرام Felor Nazari فلور نظری