نقد و بررسی فیلم مرد آزاد (Free Guy)

نقد و بررسی فیلم مرد آزاد (Free Guy)   مرد آزاد (Free Guy) در ابتدا برای اکران در سال 2020 در نظر گرفته شده بود اما همه گیری ویروس کرونا باعث وقفه در اکران فیلم شد. وقفه ای که در ماه های بعد بارها و بارها تکرار شد تا اینکه واکسیناسیون عمومی گسترش یافت و سازندگان فیلم تصمیم گرفتند تا اثرشان را در سینما اکران کنند. « Free Guy» اولین فیلم کمپانی دیزنی محسوب می شود که در دوران همه گیری کرونا به طور اختصاصی به مدت 45 روز در سینما اکران و پس از آن از طریق سرویس های استریمینگ منتشر شد. داستان فیلم درباره فردی به نام گای (رایان رینولدز) است. این شخصیت در واقع یک NPC است که برای یک بازی کامپیوتری به نام «دنیای آزاد» طراحی شده اما به طور عجیبی، دارای هوش مصنوعی منحصر به فردی است که باعث می شود دارای اختیار و نسبت به محیط اطراف خود کنجکاو باشد. گای زندگی روتین و یکنواختی دارد تا این که با دختر رویاهایش مواجه می شود و... «Free Guy» برخلاف اکثر آثاری که درباره بازی های کامپیوتری ساخته می شوند و به شکست می انجامند، ایده های جذابی را مطرح می کند که البته ارجینال نیستند و قبلاً در آثار دیگر به کار گرفته شده اند. ایده ای که به عنوان مثال قبلاً در درام «نمایش ترومن» با بازی جیم کری آن را شاهد بودیم و در یک نمونه نزدیک تر به اثر فعلی، فیلم تماشایی «Ready Player One» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ را به یاد داریم که انتقادی درباره تکنولوژی و مضرات استفاده از آن بود. اما «Free Guy» برخلاف دو اثر قبلی، علاقه ای به پیچیده کردن قصه خود نداشته و ترجیح داده داستان ساده و کلیشه ای خود را با استفاده از المان های آشنای صنعت بازی های کامپیوتری پیش ببرد که تا حد زیادی نیز موفق بوده است. فیلم برای پیشبرد داستان به طور مشخص بازی «GTA» را مد نظر داشته است. در این بازی شخصیت اصلی داستان می تواند یک شهر را قتل عام کند و حسابی سرگرم شود. در نسخه آنلاین نیز به کاربران اجازه داده می شود تا در دنیای مجازی به انجام ماموریت های مختلف اقدام نمایند و با یکدیگر آشنا شوند حتی با هم قرار بگذارند! «شهر آزاد» فیلم «Free Guy» نیز برگرفته از همین دنیاست و سعی کرده تمام ویژگی های مثبت و منفی آن را به تصویر بکشد که تا حد زیادی موفق بوده است. چنانچه به بازی های کامپیوتری علاقه مند باشید، می توانید جزئیات به تصویر کشیده شد در فیلم را به راحتی متوجه شوید و وسواس سازندگان را بابت ساخت فیلم ستایش نمایید. با این حال، علی رغم اینکه فیلم علاقه ای به جدی گرفتن خود ندارد و حتی با فیلم های دیگر نیز شوخی می کند، اما کماکان برخی مانیفست های آرمان گرایانه فیلم درباره لزوم دوری جستن از خشونت برای انجام بازی های کامپیوتری تبدل به پاشنه آشیل فیلم شده است. ایده ای نخ نما که سال ها از مطرح شدن آن می گذرد و هم اکنون بازی های کامپیوتری صنعت سرگرمی بزرگی محسوب می شود که افراد نه تنها با تجربه آن در وجودشان خشونت بیشتری شعله ور نمی شود بلکه تبدیل به محلی برای تخلیه فشارهای روانی ناشی از مشکلات زندگی واقعی شده و مانند یک آرام بخش عمل می کند! ایراد دیگر «Free Guy» عدم توجه به شخصیت پردازی نقش اصلی قصه است که در واقع یک NPC ( شخصیت های غیرقابل بازی در بازی های کامپیوتری) است. ما می دانیم که او کد نویسی شده تا هوش منحصر به فردی داشته باشد و تجربیات متفاوتی را کسب کند اما نحوه نمایش آن در فیلم کمی سرخوشانه تر از آن است که مخاطب بتواند آن را باور کند. این موضوع زمانی پیچیده تر می شود که سازندگان تصمیم می گیرند گای را به قهرمانی بدون خشونت تبدیل کنند و از زبان او بیانیه ای برای طغیان دیگر NPC ها مطرح کنند! شاید کد نویسی که در فیلم به عنوان اولین نسخه مطرح می شود، برای اینکه این NPC چنین هوشمند باشد زیاده روی محسوب می شود. فارغ از مشکلات فیلمنامه، همانطور که گفته شد، «Free Guy» صرفاً اثری سرگرم کننده است که قرار است مخاطب با تماشای آن بخندد و لذت ببرد که خوشبختانه فیلم به طور کامل به هدف خود دست پیدا می کند. «دنیای آزاد» که در فیلم جریان دارد، جزئیات بامزه بسیاری دارد که می تواند خنده بر لبان شما بیاورد و رفتارهای عجیب و غریب دیگر بازی بازها، عیناً از دنیای استریمرها برگرفته شده و دقت زیادی در پیاده سازی آن در فیلم صورت گرفته است. شاید اگر خیلی به فیلم سخت نگیرید، بتوانید داستان نصفه و نیمه عاشقانه آن را هم بپذیرید و پل ارتباطی بین عشق در خارج و داخل بازی پیدا کنید که بتواند مسیر رستگاری شما را رقم بزند! یکی از اصلی ترین نقاط قوت فیلم، حضور رایان رینولدز در نقش اصلی فیلم است که موتور محرک قصه بوده. رینولدز که به صورت ذاتی فردی طناز است، به بهترین شکل ممکن شوخی های داستان را پیش برده و زمانبندی و نحوه اجرای آن باعث شده تا اثر حتی برای دقایقی از نفس نیفتد. شاید اگر رینولدز در نقش اصلی اثر حضور نمی یافت، بیش از نیمی از جذابیت های «Free Guy» از بین می رفت و مشکلات عدیده فیلمنامه بیشتر به چشم می آمد. با این حال، حضور تایکا وایتیتی در نقش صاحب کمپانی بازی سازی سونامی (که فارغ از اشاره معنایی به اصل کلمه، احتمالاً کنایه ای به کمپانی بازی سازی «کونامی» هم محسوب می شود!)، بدترین تصمیم سازندگان برای فیلم بوده است. شخصیت پردازی وایتیتی در فیلم با ایرادات بسیاری مواجه هست و فارغ از اینکه ایده ای درباره گذشته او نداریم، رفتارهای کنونی وی نیز چندان منطقی و هوشمندانه به نظر نمی رسد. پایان پشتیبانی از «دنیای آزاد» به محض انتشار «دنیای آزاد 2» یکی از تصمیمات عجیب و غریب در طول فیلم است. آن هم در حالی که می دانیم هنوز سرورهای فیفا 2016 فعال است و بازی بازها در آن مشغول بازی هستند! در مجموع می توان گفت «Free Guy» اثری سرگرم کننده است و مخاطب از تماشای آن لذت خواهد برد. اگرچه کلیشه و مشکلات در فیلمنامه اثر به چشم می خورد اما رنگ و لعاب و موقعیت های کمیک جذاب فیلم باعث می شود تا حواس مخاطب خیلی متوجه این اشکالات نباشد. «دنیای آزاد» که در فیلم مطرح می شود، بیشتر از اینکه شبیه به «GTA» باشید، چیزی شبیه به نسخه اولیه «CybePunk» است که در آن NPC ها ناگهان پرواز می کردند و یا حرکات عجیب و غریب انجام می دادند که باعث وحشت بازی بازها می شد. مشکلاتی که بعدها با ارائه بروزرسانی های مختلف پایان یافت اما کماکان NPC های دیوانه این عنوان در یاد علاقه مندان به بازی های کامپیوتری باقی مانده است!           منتقد: میثم کریمی برای مطالعه ادامه این مقاله روی عکس کلیک کنید مووی مگ #نقد_فیلم_خارجی #سینما #نقد_فیلم