این عکس مربوط به دوازده سال پیشه زمانی که من و آی‌سا سال او...

این عکس مربوط به دوازده سال پیشه زمانی که من و آی
این عکس مربوط به دوازده سال پیشه. زمانی که من و آی‌سا سال اول راهنمایی بودیم.
آی‌سا برای من حکایتش با همه دوستانی که تا امروز زندگیم داشتم فرق داره. یه فرق مهم! ما در مهم ترین سال‌های زندگیمون دقیقا شبیه دو تا خواهر بهم گره خوردیم. سال‌هایی که همه اون چیزی که امروز هستیم رو رقم زد. من و آی‌سا باهم و دقیقا در همین سالی که این عکس گرفته شده، رویا ساختیم. رویای رفتن سراغ هنر و سینما. من کنار آی‌سا خودمو پیدا کردم و فهمیدم چیزی که من رو خوشحال می‌کنه نه رویای خانم مهندس شدن که رویای فیلمساز شدنه. رویای سینما! هر چند زمانه نذاشت آی‌سا پای قولی که بهم دادیم بمونه و سینما رو انتخاب کنه. ولی منِ امروز میدونم هنوز تمام رویاهایی که امروز دارم براشون می‌جنگم، ریشه‌ش دقیقا تو این عکسه. تو جان و انرژی که از یارم گرفتم. هنوزم میدونم آی‌سا تنها کسیه ( دقیقا تنها کس) که از غایت خواسته‌ها و آرزوهای من آگاهه. چون ما باهم شکلشون دادیم.
آی‌سا میتونم برای سال‌ها رفاقتمون، برای تمام روزهایی که ریشه من پا گرفت، ساعت ها بنویسم. ولی نگهشون میدارم برای خودمون. مثل تموم رازها و تموم لحظه‌هایی که فقط برای خودمون نگهشون داشتیم. اما یه چیزی هست که برای من خیلی درخشانه. اینکه بعد از این‌همه سال و دور و نزدیک شدن های پیاپی هنوزم وقتی میبینمت پرت میشم به همون سال‌ها به همون عمق رفاقت و به همون حس ناب. تو انگار بخشی از ریشه منی. ریشه امروزم. ریشه هیچ وقت از گیاه جدا نمیشه حتی اگر دیده نشه.
هنوزم تلخ ترین خاطره زندگی من، تلخ ترین خاطره زندگی‌ توئه. همینقدر عمیق گذشته ما در هم تنیده شده. میخوام بدونی دلم میخواد بازم روزهای گذشته رو ( البته خوباشو) از دل خاطراتمون بکشیم بیرون و امروز زندگیشون کنیم. جهان ما اون روزا خیلی قشنگ تر بود مگه نه؟
.
برای همه چیز ازت ممنونم آی‌سا.
تولدت مبارک عزیزدلم
.
پ.ن اول: نوشتن برای تو که قلمت خیلی خوبه واقعا کار سختیه. حتی یه نوشته ساده و صمیمانه. ببخشید اگر مثل تو خوب نمینویسم🧡
.
aisafereidooni

اینستاگرام Ziba Karamali