جوانک عاشقی بود که دلش می‌خواست به فضای دوبلاژ و گویندگی را...

جوانک عاشقی بود که دلش می‌خواست به فضای دوبلاژ و
جوانک عاشقی بود که دلش می‌خواست به فضای دوبلاژ و گویندگی راه پیدا کند ولی مگر در عصر طلایی دوبله ایران و با آن همه اسطوره‌هایی که در این حوزه فعال بودند، راهیابی به فضای دوبله کار ساده‌ای بود، خسرو شکیبایی در سرآغاز جوانی چنین وضعیتی داشت.

این جوانک عاشق البته ویژگی دیگری هم داشت، «سین» و «شین»‌اش می‌زد، چیزی که نزد همه استادان فن بیان و بازیگری، نقطه ضعفی بود که باید برطرف می‌شد ولی شگفت اینکه او همین نقطه ضعف را به نقطه قوت و یکی از ویژگی‌های دوست‌داشتنی خود بدل کرد. خسرو شکیبایی چنین بازیگری بود.

۲۸ تیر ماه سیزدهمین سالروز درگذشت خسرو شکیبایی است. به همین انگیزه با رضا بابک که در سال‌های دورتر با شکیبایی همکاری و دوستی داشته، هم کلام شده‌ایم.

بابک در گفتگوی نه چندان بلند خود با ایسنا گوشه‌هایی از فعالیت‌های شکیبایی می‌گوید که شاید کمتر شنیده باشیم.

روایت او را از سال‌های آغازین ورود شکیبایی به فضای هنری می‌خوانیم:

«خسرو دانشجوی دکتر کوثر نبود. او با ما دوست بود و مدام با یکدیگر در تماس بودیم. دکتر محمد کوثر که یکی از بزرگ‌ترین استادان تئاتر ما بود و در دوره طلایی دنشکده هنرهای زیبا جزو استادان این دانشکده بود، وقتی آن همه اشتیاق را در خسرو دید، او را دعوت به کار کرد و این چنین بود که ما در تله تئاتر «هنری چهارم» با هم همبازی شدیم. نمایشی تلویزیونی که دکتر کوثر خود آن را کارگردانی کرد.

در آن مقطع آقای داود رشیدی مدیر گروه فیلم و سریال تلویزیون بود و تلاش بسیاری داشت برای زنده نگه داشتن و تکامل تئاتر تلویزیونی. ما هم در همان دوره نمایش «هنری چهارم» را کار کردیم. زمانی که استادانی مانند حمید سمندریان و اسماعیل شنگله و ... مسئولیت انتخاب نمایشنامه‌ها را برای تولید تئاتر تلویزیونی بر عهده داشتند. این تله تئاتر هم به صورت سیاه و سفید ضبط شد و سال بعد تلویزیون رنگی شد.»

بابک ادامه می دهد: «خسرو تلاش‌گر بود، باهوش بود، او برای ورود به دنیای بازیگری کوشش بسیار کرد. از صفر آغاز کرد، حتی از نظر مالی بنیه چندان قدرتمندی نداشت ولی او پر از شور و عشق و البته تلاش و کوشش بود.

ما نسل عاشقی بودیم و استادان توانمندی هم داشتیم. بخت با ما یار بود که با بزرگانی مانند دکتر کوثر کار کردیم. تمرین‌های او آنچنان سنگین بود که سالن تمرین از عرق ما خیس می‌شد تا جایی که ناچار بودیم زمین را تی بزنیم که از لیزی‌اش، سُر نخوریم.

#خسروشکیبایی
#خسرو_شکیبایی
#دنیای_تصویر_آنلاین
#رضا_بابک
#دنیای_تصویر_آنلاین

اینستاگرام دنیای تصویر/dtonline