غم صدف غم بزرگی بود نمیدانستم مادرش چگونه تاب میاورد اما خد...

غم صدف غم بزرگی بود نمیدانستم مادرش چگونه تاب میا
غم صدف غم بزرگی بود ،نمیدانستم مادرش چگونه تاب میاورد!؟ اما خدا و روح پاک این دختر جوان به مادر خردمندش خانم دکتر زهره فاضل کمک کرد!
تا قوی و پر توان غم صدف را در مسیر خیر تبدیل به باقیات صالحات کند!
و اما داستان ما:
پدرم ناگهانی رفت ،ناباورانه پذیریفتیم، پدر مادرها هیچوقت برای ما پیر نیستند من سال هاست پدرم در چهل سالگی و مادرم در سی سالگی در ذهنم نقش بسته اند! چروک های دست و صورتشان را نمیبینیم و بی شک مرگشان را باور نداریم !
آخرین کلامش سه بار یاعلی گفتنش در بستر درد و بیماری بود!
تمام مراسمش از لحظه خاکسپاری علی گویان برگزار شد!
و ما از خانواده صدف عزیز آموختیم چیزی جز جاری کردن زندگی در رگ های مردم خوب کشور حال ما و روح پدر خیرمان را شاد نمی کند...
برای شادی روح سیده صدف حسینی و مرحوم مهندس علیرضا رهنما در آستانه سومین روز درگذشت این پدر مهربان فاتحه و صلوات...
با تشکر از:
nazcharity
dr_zohre_fazel

اینستاگرام Bahareh Rahnama