مرداد با نور تند خورشید میگه تیر تموم شده میگم نه میگه ال...
مرداد با نور تند خورشید میگه تیر تموم شده . میگم نه ، میگه الان بهت میگم .
به گوش در سکوت محض و صدای سر .
.تمام تصاویری که دیدم این دوروز میون هزاران تصویر واقعیت هرروز ، رژه میرن جلو چشمم .
گنگ خوابدیده ام ، میان توالى تیر و مرداد که بی رحمانه گرمه ، که ناباورانه به اونچه که امروز و تمام این روزا تو خبرا میبینم خیره ست ......
خورستان م تشنه مانده ، زمین مان خشک ، اشک فرزندان سرزمینم دریا میشه تو خوابم ..... کامم تلخ ... کاش میشد بخوابم ، عمیق تر از یک بیهوشى طولانى مثل زمانی نه چندان دور از این لحظه ، سه روز پیش ... با صداى مهربان آیدین و علی مهربون برمیگردم به صدا.
وقت گریمتونه ، سکوت میکنم ، منگم ، بلند میشم .
کاش میشد از نگاهم ، دردى که این حال و روز خوزستان و سیستان و بلوچستان توى چشمام آوردن رو براى چند ساعتى پاک کنم .... میشینم روبروى آینهی گریم ... میگم چطورین ؟ هرکدوم جوابی میدن.
دلم میخواد با همون قلموى گریم روى آینه بنویسم، جمله سر خط ، از موجود بى زبون و وفادارى که اسیر دستهاى بى رحم و جاهلى شدن که سرنوشت اصحاب کهف رو بارها خونده و میگه فقط افسانه ست ، نه افسانه نیست بی رحم ، شوخی نیست بی رخم ، سگ در آفرینش تمثیل وفاست .
همان سگى که در غار به مراقبه از یاران کهف نشست در زمانه بى زمان یاران .
یکی میپرسه دیدین امروز اینستا و خبرای بدرو ؟ نگاه میکنم ، سکوت .ادامه میده با دست و پا و دهانِ بسته در بیابان ها رهاشون کردن تا از نفس بیفتن و بمیرن ..... به کدومگناه ؟!! سکوت میکنم . حنجره ام از داروی بیهوشی اشفته ست ، باید آذین جزیره بشم .....
خدایا میدانم که صبر یک روزه ما ، مثال هزار سال صبر توست ... اما کاش دیگر صبورى نکنى با این دست هاى آلوده به کشتار آفریده هایت ...
غرق در خودمم که صدایى در گوشم میپیچه ، گریم تموم شده ..... حالا باید شخصیت
آذینِ جزیره باشم ...به همین سادگی باید ادامه بدم و تبر به ساقه ها نزنم .
توى تراس اتاق گریم ، رو به خورشید ایستادم ... شاید با نورش تن سرد و مغموم مو گرم کنه .... جزیره ... کاش میشد به اندازه ى دریاى تو گریه کرد که شاید میشد فرزندان سرزمینم انقدر گریه نکنن ، این خوزستان، سیستان باوچستان و هر جای بی آب زمین سیراب بشن ، سگها با دهان و دست و پای بسته جون ندن ...
باید براى راکورد گریم هرروز عکس بگیرن . میان رو تراس ، همه انگار متحدیم در وجدان بیدار .
سرمو برمیگردونم و ثبت عکس با گوشی هاشون ....
میگن : چشماتون غمگینه ...
بلند میشم
تمام عمر خندیدم ، تمام عمر شوخی نیست
جزیره / آذین
اینستاگرام Hengameh Ghaziani
به گوش در سکوت محض و صدای سر .
.تمام تصاویری که دیدم این دوروز میون هزاران تصویر واقعیت هرروز ، رژه میرن جلو چشمم .
گنگ خوابدیده ام ، میان توالى تیر و مرداد که بی رحمانه گرمه ، که ناباورانه به اونچه که امروز و تمام این روزا تو خبرا میبینم خیره ست ......
خورستان م تشنه مانده ، زمین مان خشک ، اشک فرزندان سرزمینم دریا میشه تو خوابم ..... کامم تلخ ... کاش میشد بخوابم ، عمیق تر از یک بیهوشى طولانى مثل زمانی نه چندان دور از این لحظه ، سه روز پیش ... با صداى مهربان آیدین و علی مهربون برمیگردم به صدا.
وقت گریمتونه ، سکوت میکنم ، منگم ، بلند میشم .
کاش میشد از نگاهم ، دردى که این حال و روز خوزستان و سیستان و بلوچستان توى چشمام آوردن رو براى چند ساعتى پاک کنم .... میشینم روبروى آینهی گریم ... میگم چطورین ؟ هرکدوم جوابی میدن.
دلم میخواد با همون قلموى گریم روى آینه بنویسم، جمله سر خط ، از موجود بى زبون و وفادارى که اسیر دستهاى بى رحم و جاهلى شدن که سرنوشت اصحاب کهف رو بارها خونده و میگه فقط افسانه ست ، نه افسانه نیست بی رحم ، شوخی نیست بی رخم ، سگ در آفرینش تمثیل وفاست .
همان سگى که در غار به مراقبه از یاران کهف نشست در زمانه بى زمان یاران .
یکی میپرسه دیدین امروز اینستا و خبرای بدرو ؟ نگاه میکنم ، سکوت .ادامه میده با دست و پا و دهانِ بسته در بیابان ها رهاشون کردن تا از نفس بیفتن و بمیرن ..... به کدومگناه ؟!! سکوت میکنم . حنجره ام از داروی بیهوشی اشفته ست ، باید آذین جزیره بشم .....
خدایا میدانم که صبر یک روزه ما ، مثال هزار سال صبر توست ... اما کاش دیگر صبورى نکنى با این دست هاى آلوده به کشتار آفریده هایت ...
غرق در خودمم که صدایى در گوشم میپیچه ، گریم تموم شده ..... حالا باید شخصیت
آذینِ جزیره باشم ...به همین سادگی باید ادامه بدم و تبر به ساقه ها نزنم .
توى تراس اتاق گریم ، رو به خورشید ایستادم ... شاید با نورش تن سرد و مغموم مو گرم کنه .... جزیره ... کاش میشد به اندازه ى دریاى تو گریه کرد که شاید میشد فرزندان سرزمینم انقدر گریه نکنن ، این خوزستان، سیستان باوچستان و هر جای بی آب زمین سیراب بشن ، سگها با دهان و دست و پای بسته جون ندن ...
باید براى راکورد گریم هرروز عکس بگیرن . میان رو تراس ، همه انگار متحدیم در وجدان بیدار .
سرمو برمیگردونم و ثبت عکس با گوشی هاشون ....
میگن : چشماتون غمگینه ...
بلند میشم
تمام عمر خندیدم ، تمام عمر شوخی نیست
جزیره / آذین
اینستاگرام Hengameh Ghaziani