در او تشنهایست که سیراب نمیشود گرسنه ایست که سیر نمیشود ...
در او تشنهایست که سیراب نمیشود.
گرسنه ایست که سیر نمیشود.
دونده ایست که به مقصد نمیرسد.
او همان کمالی را میجوید که خود از خود دریغ میکند.
مهربان با همه و قساوت پیشه با خویشتنِ خویش.
خود را از همه از خود دورتر مییابد.
میان خروار خروار فکر و خاطره دست میکشد بر گنجهی جان تا پیدا کند... چه چیز را؟ نمیداند!
جانش را؟ شاید!
لبخندش را؟ شاید!
آرام جانش را؟ شاید!
یا... قلبش را؟ آخ که فراموش کرده آن را مدتهاست که در قبرِ خود کنده خویش زنده به گور کرده است و حال عبث میکاود و میجوید.
خود کرده را تدبیر نیست و این جان را به سزای قساوت خویش تقدیر، تسلیم چیده است.
.
عکس از خودم.
#withgalaxy
اینستاگرام Ziba Karamali
گرسنه ایست که سیر نمیشود.
دونده ایست که به مقصد نمیرسد.
او همان کمالی را میجوید که خود از خود دریغ میکند.
مهربان با همه و قساوت پیشه با خویشتنِ خویش.
خود را از همه از خود دورتر مییابد.
میان خروار خروار فکر و خاطره دست میکشد بر گنجهی جان تا پیدا کند... چه چیز را؟ نمیداند!
جانش را؟ شاید!
لبخندش را؟ شاید!
آرام جانش را؟ شاید!
یا... قلبش را؟ آخ که فراموش کرده آن را مدتهاست که در قبرِ خود کنده خویش زنده به گور کرده است و حال عبث میکاود و میجوید.
خود کرده را تدبیر نیست و این جان را به سزای قساوت خویش تقدیر، تسلیم چیده است.
.
عکس از خودم.
#withgalaxy
اینستاگرام Ziba Karamali