گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود بدنبال کسی می گشت که آن...
گرگی استخوانی در گلویش گیر کرده بود،
بدنبال کسی می گشت که آن را در آورد
تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد
تا او را نجات دهد و در مقابل،
گرگ مزدی به لک لک بدهد.
لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد
و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد
گرگ به او گفت: همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی
برایت کافی است ...
#کارلوس_فوئنتس
نقاش : h.yektapour
#عباس_غزالی
#نقاشی#بازیگر#هنر
#abbasghazali#artist
اینستاگرام Abbas ghazali عباس غزالی
بدنبال کسی می گشت که آن را در آورد
تا به لک لک رسید و از او درخواست کرد
تا او را نجات دهد و در مقابل،
گرگ مزدی به لک لک بدهد.
لک لک منقارش را داخل دهان گرگ کرد
و استخوان را درآورد و طلب پاداش کرد
گرگ به او گفت: همین که سرت را سالم از دهانم بیرون آوردی
برایت کافی است ...
#کارلوس_فوئنتس
نقاش : h.yektapour
#عباس_غزالی
#نقاشی#بازیگر#هنر
#abbasghazali#artist
اینستاگرام Abbas ghazali عباس غزالی