مکارم اخلاق ، جلسه 19

موضوع : مکارم اخلاقتاریخ انتشار : 27 اسفند 1396 سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علوی تهرانی مکان : حسینیه مرحوم آیت الله علوی تهرانی حضرت رسول (ص)، موارد یقین را که باید به آنها اعتقاد و باور داشت را در یک حدیث، در شش امر منحصر کردهاند: مورد اول: " به حقانیت خداوند یقین پیدا کند و به او ایمان بیاورد" مورد دوم: " یقین داشته باشد که مرگ، راست است و مراقب آن باشد." مرگ را از دو جهت باید مراقبت و ملاحظه کرد و نباید از آن غفلت کرد: جهت اول: این است که دنیا، جاودانه است و ما در دنیا جاودانه نیستیم. این مسلَّم است. دنیا، عالم فانی است. میگذرد. در عوض، زندگی در آخرت، ابدی و جاودانه است و از قضا زاد و توشه آن عالم جاودانه را باید از این عالم ناپایدار به دست بیاوریم. بنابراین باید از لحظه لحظه عمرمان استفاده کنیم. امام صادق علیه السلام یک حدیثی دارند بنام حدیثِ «عنوان بصری» ، یک حدیث سلوکی است. عنوان بصری میآید از امام سؤال میکند، اما به او میفرمایند: وقت من را نگیر. من مشغول اوراد و اذکار هستم و برای آخرتم کار میکنم. وقتی امام، عطش عنوان را دیدند سه جمله را به او گفتند و هر جمله را خودشان تفسیر کردند و حدیث عنوان بصری شکل گرفت. عنوان بصری فقط یک بار شرفیاب محضر حضرت صادق علیه السلام شد. عالیترین حدیث را از امام صادق علیه السلام دریافت کرده است. امام مراعات مرگشان را میکردهاند. حضرت امیر علیه السلام فرمودهاند: " مرگ، راستترین چیز در دنیا است." امیرالمومنین (ع) فرمودهاند: " مرگ، نزدیکترین حقیقت به انسان است." چه میشود که ما از مرگ غافل میشویم؟ امیرالمومنین (ع) می فرمایند: " هیچ کسی به آرزوهای طولانی مبتلا نشد مگر اینکه مرگ را فراموش کرد." مرگ که فراموش شود عمل خوب در پرونده قرار نمیگیرد. مرگ چه زمانی میرسد؟ حضرت امیر المومنین (ع) می فرماید: " در دلبستگی و فریب خوردن از آرزوی طولانی است که مرگ میرسد." دقیقاً مرگ در آن زمانی میرسد که همه چیز، درست است. وقتی که انسان فکر میکند همه چیز، درست است مرگ میرسد. در دنیا چه کردهایم؟ حضرت امیر علیه السلام می فرماید: " مردم در دنیا، دو گونه تلاشگر هستند. یک عدهای در دنیا هستند که به خاطر دنیا تلاش میکنند. دنیایشان موجب شده که از آخرتشان باز بمانند. از تنگدستی جانشینانش وحشت دارد؛ ولی از تنگدستی خودش در آخرت در امان است. عمرش را در منافع دیگران به باد داده است. یک طایفهای هم هستند که به خاطر آخرت در دنیا کار میکنند آنچه که از بهره دنیا برایشان مقدر شده است را بدون تلاش به دست میآورند؛ لذت دنیا و آخرت را با هم میبرد و هم در دنیا، زندگی خوبی داشته است و هم در آخرت، زندگی خوبی خواهد داشت نزد خداوند، شخص موجهی است از خدا چیزی نمیخواهد مگر اینکه خداوند به او میدهد." چون اینها برای آخرت تلاش میکنند خدا هم به آنها میدهد. جهت دوم: در سوره مبارکه ق آیه 19 میفرماید: "و سرانجام، سکرات (و بیخودی در آستانه) مرگ بحق فرامی‌رسد (و به انسان گفته می‌شود:) این همان چیزی است که تو از آن می‌گریختی!" مورد سوم: " یقین داشته باشد که رستاخیز، حق است و از رسوایی آن روز بترسد." رستاخیز، رسوایی دارد. یکی از اسامی قیامت چیست؟ در سوره مبارکه طارق آیه 9 فرموده است: " در آن روز که اسرار نهان (انسان) آشکار میشود". پردهها کنار میرود. وقتی پردهها کنار برود چه اتفاقی میافتد؟ در سوره مبارکه زمر آیه شریفه 47 میفرماید:"و از سوی خدا برای آنها اموری ظاهر می‌شود که هرگز گمان نمی‌کردند!" یعنی: آن روز از جانب خداوند، آنچه را که گمان نمیکردند برای آنها روشن نمیشود. فکر نمیکرد که این فضیحتی که در دنیا به باور آورده است چنین عکس العملی داشته باشد. عیسی ابن مریم میفرماید: " ای دنیاپرستها! به زبانتان میگویید آخرت، حق است؛ اما دنیا را آباد میکنید." دنیا در حد کفاف کافی است و بقیهاش برای آخرت است. رستاخیز به قدری سخت است که دو پیغمبر از خداوند امان خواستهاند. یکی جناب یحیی است. در سوره مبارکه مریم آیه 15 میفرماید: "سلام بر او، آن روز که تولّد یافت، و آن روز که می‌میرد، و آن روز که زنده برانگیخته می‌شود!") یعنی: خدایا! به من امان بده برای روزی که در آن متولد شدم و روزی که در آن میمیرم و روزی که در آن مبعوث خواهم شد. تو امان بده. تو به من برای این سه مقطع امان بده. اگر امان تو نباشد، رسوایی خواهد بود. پیامبر خدا، این درخواست را کرده است. ما از خداوند برای آخرت درخواست امان کردهایم؟ جناب عیسی از خداوند در سوره مبارکه مریم آیه 33 امان خواسته است. پیامبر خدا برای مبعوث شدنش امان خواسته است. چون در سوره مبارکه حج آیه 2 بیان نورانی خداوند، این است: "و مردم را مست می‌بینی، در حالی که مست نیستند؛ ولی عذاب خدا شدید است!" به یکی دو مورد از سختیهای این روز اشاره کنیم. مقدمه: چهار ملک مقرب داریم. آن سه ملک مقرب از جناب اسرافیل میترسند. میترسند. صور در دست اسرافیل است. چشمش به عرش الهی است. پیغمبر از جبرئیل پرسید: چرا چشمان اسرافیل به سمت بالا است؟ عرض کرد: او منتظر اشاره حضرت حق است تا پایان عالم را اعلام کند. یعنی یک لحظه هم غفلت نمیکند. ما هر وقت او را میبینیم می-ترسیم. من و شما اصلاً اسرافیل را حساب نمیکنیم. آن سه ملک که دوستان او هستند میگویند: ما از اسرافیل میترسیم. ذیل آیه 18 از سوره مبارکه نبأ میفرماید: "روزی که در «صور» دمیده می‌شود و شما فوج فوج (به محشر) می‌آیید!" یعنی: روزی که جناب اسرافیل در صور میدمد و شما گروهگروه میآیید. سعد ابن معاذ از پیامبر سؤال کرد: روزی که اسرافیل در صور میدمد و مردم فوجفوج وارد محشر میشوند یعنی چه؟ حضرت فرمود: سعد! تو سؤال سختی پرسیدی. ده صنف از امت به این شکل محشور میشوند: شایعهسازان به صورت میمون هستند. رباخواران به صورت برعکس؛ یعنی سرشان پایین است و پاهایشان هوا است. قاضی ناحق، کور است. آدم مغرور، کر و لال است. عالم بی عمل در حال جویدن زبان است. آزاردهنده همسایه، دست و پا بریده است. خبرچین آویخته شده به شاخههای آتش است. عیاش و شهوتپرست، بدبوتر از مردار است. متکبر در پوشش از آتش است. این رسوایی به این شکل هست. مورد چهارم: " یقین داشته باشد که بهشت، راست است. مشتاق به آن باشد". وقتی مشتاق به بهشت شویم چه میکنیم؟ در سوره مبارکه بقره آیه 82 میفرماید: " و آنها که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام داده‌اند، آنان اهل بهشتند؛ و همیشه در آن خواهند ماند" کسی که مشتاق بهشت است عمل صالح انجام میدهد. طبق فرمایش قرآن، عمل صالح، سه ویژگی دارد. عمل صالح سه شرط دارد: 1. مبتنی بر ایمان باشد. 2. بر اساس اخلاص شکل گرفته باشد. 3. مبتنی بر دستور خدا و پیغمبر و اهل بیت باشد. شخصی تند و تند نماز خواند. بعد هم دعا کرد که خداوند حور العین را به عقد او در بیاورد. پیامبر فرمود: عجب ازدواج سنگین و مهریه سبکی. به چه مهریهای حور العین را بدهند؟ مورد پنجم: " یقین داشته باشد که آتش جهنم، راست است و تمام تلاشش این باشد که از آن آتش نجات پیدا کند." چه زیبا فرموده است پیامبر: مشتاق بهشت باشید که آن را نمیبینید؛ ولی از آتش بر حذر باشید که همه آن را میبینیم. در سوره مبارکه مریم آیه 71 میفرماید: "؛ و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم می‌شوید؛ این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت!" وقتی این آیه نازل شد پیامبر به شدت گریستند. وقتی از ایشان، علت گریه را پرسیدند، فرمود: خداوند وعده کرده است که همه وارد جهنم شویم؛ ولی خداوند وعده نکرده است که از آن بیرون برویم. مبادی جهنم، بیست و هفت تا است. آیات قرآن کریم اینطور فرموده است. کدام یک از این بیست و هفت مورد را بستهایم؟ میتوانیم بگوییم: خدایا! ما پنج مورد را بستهایم و بقیه را تو ببند؟ خود او گفته است اگر یک قدم به سمت من بیایید من ده قدم به سمت شما میآیم. ما باید در زندگی، یک تلاشی بکنیم و پنج مورد را ببندیم و خداوند بقیه را ببندد. مورد ششم: " یقین داشته باشد که حساب کشی خداوند، حق است. خودش را همین جا به محاسبه بکشد". چگونه حساب میکنند؟ در سوره مبارکه انبیاء آیه 47 میفرماید: "ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می‌کنیم؛ پس به هیچ کس کمترین ستمی نمی‌شود؛ و اگر بمقدار سنگینی یک دانه خردل (کار نیک و بدی) باشد، ما آن را حاضر می‌کنیم؛ و کافی است که ما حساب‌کننده باشیم!" برخی بگویند: پایان این آیه، ما را شاد میکند که خداوند میگوید: ما حسابکننده هستیم که رحیم و کریم و ارحم الراحمین هستیم. نخیر. اینطور نیست. اینکه این را میگوید یعنی اینکه ما به هیچ کس ظلم نمیکنیم. خداوند در سوره فصلت آیه 46 می فرماید: "و پروردگارت هرگز به بندگان ستم نمی‌کند!" این یعنی اینکه مو را از ماست میکشد. پیغمبر فرمودند: کسی از قبیله بنی نجار در اینجا هست؟ یک عدهای گفتند: ما هستیم. فرمود: این دوستتان که شهید شده است گرفتار است. فرمودند: دوستتان که شهید شده است گرفتار است. در رکاب پیامبر شهید شده بود. گفتند: چرا یا رسول الله؟ فرمود: سه درهم به یک یهودی بدهکار است. شهید شده بود. شهادت، یک حساب و کتاب دارد و بدهکار بودن، یک حساب و کتاب دیگری دارد. از پس خداوند بر بیایید. میگوید: چرا گناه کردید؟ پیامبر فرموده است: هر حرفی بزنید جواب شما را میدهند. میگویند: چرا گناه کردی؟ پیامبر با شرط بیان میکند: اگر بگویی نمیدانستم، می‌گویند چرا نرفتی یاد بگیری؟ ندانستن، عذر نیست. باید میرفتی و یاد میگرفتی. اگر بگویی میدانستم، میگویند چرا عمل نکردی؟ اگر بگویی کَرَم تو، ما را مغرور کرد، میگویند: مگر کریم را معصیت میکنند؟ اگر بگویی شیطان فریبم داد، میگویند مگر ما نگفته بودیم او دشمن تو است؟ ما که از ابتدا گفته بودیم او دشمن شما است. اگر بگویی جهلم من را بیچاره کرد، میگویند میتوانستی بروی و از انبیاء و اولیاء و علما یاد بگیری. اگر بگویی محیط خانوادهام طوری بود که امکان صلاح و سداد در آن نبود و همه اهل گناه بودند، میگویند مگر محیط خانوادگی تو از دربار فرعون بدتر بود که همسرش آسیه در آن محیط ناپاک از خداوند میخواهد که یک خانهای در بهشت برای من بساز. فکر کردهاید: آسیه در همان اتاقی که فرعون در آن رفت و آمد داشت نماز میخواند؟ او در زبالهدانی نماز میخواند. خانه تو از خانه فرعون، بدتر است؟... منبع: http://fares.ir/post/671