صبح سوار بر قطار ستارگان سحرگاهی از راه رسید تونیامدی گنجش...
صبح
سوار بر قطار ستارگان سحرگاهی از راه رسید
تونیامدی
گنجشک های منتظر
دور خانه ی من نشستند
و به هر سایه به خود لرزیدند
تو نیامدی
شعر از دلم به دهانم
از لب هایم به دلم پر کشید
تو نیامدی
آفتاب
از سر سروها به انتهای خیابان سر کشید
تو نیامدی.
مه میداند
که باید برخیزد
و به خانه ی خود بیاید
در سینه ی من...
.
سرودهای از شمسلنگرودی.با عکسی که من برداشتم از غروب ِ روستای آران.
اینستاگرام Shabnam Moghaddami |شبنم مقدمی
سوار بر قطار ستارگان سحرگاهی از راه رسید
تونیامدی
گنجشک های منتظر
دور خانه ی من نشستند
و به هر سایه به خود لرزیدند
تو نیامدی
شعر از دلم به دهانم
از لب هایم به دلم پر کشید
تو نیامدی
آفتاب
از سر سروها به انتهای خیابان سر کشید
تو نیامدی.
مه میداند
که باید برخیزد
و به خانه ی خود بیاید
در سینه ی من...
.
سرودهای از شمسلنگرودی.با عکسی که من برداشتم از غروب ِ روستای آران.
اینستاگرام Shabnam Moghaddami |شبنم مقدمی