آزاده نامداری میخواست با مردم صحبت کند/ عاشق فرزند و شوهرش...
آزاده نامداری میخواست با مردم صحبت کند/ عاشق فرزند و شوهرش بود
🔹شاهین صمدپور از مجریان تلویزیون در صفحه اینستاگرام خود در واکنش به مرگ آزاده نامداری که پیکر وی هفتم فروردینماه در خانهاش پیدا شد و هنوز علت مرگ او مشخص نیست، مطالبی را مبنی بر علاقه وی قبل از مرگش به مصاحبه مطرح کرده است.
🔹وی در چنداستوری نوشت: چند روز قبل آزاده نامداری گفت شاهین ازت یه درخواستی دارم؛ میخوام باهام مصاحبه کنی. گفتم آزاده جان اون روزهایی که اون مشکلات به وجود اومد من زمین و زمانو دوختم که بیا مصاحبه کنیم، بیا با مردم حرف بزن، بیا صادقانه همه چیو توضیح بده، درسته که مردم ما یک کم عصبانی شدن، درسته جامعه یک کم خشن شده، ولی مردم حرف صادقانه رو قبول میکنن، بیا حرف بزن. گریه میکردی میگفتی نه، دیگه فایده نداره، مردم منو نمیبخشن، بهتره برم سکوت کنم، برم دنبال زندگی خودم تا همه چی فراموش بشه، یه روز میگفتی سجادم (همسرش) هی به من میگه با شاهین مصاحبه کن، میخوام بیام حرف بزنم، فرداش دوباره با گریه زنگ میزدی که فایدهای نداره، حرف نزنم بهتره. خب الان بعد این همه مدت چی میخوای بگی؟؟؟
🔹گفت اصلن نمیخوام درباره گذشته حرف بزنم، میخوام حرفهای خوشگل بزنم، شاید برات خنده دار باشه میخوام خودمو یه گریم خوشگل بکنم، میخوام یه تصویر قشنگ از من تو ذهن مردم بمونه.
🔹گفتم آزاده جان خب من چی باید ازت بپرسم؟ مصاحبه درباره چی باشه؟ خلاصه شونه خالی کردم، گفتم انرژی دادن به مردم خب میتونی خودت یه فیلم بگیری بذاری صفحهات، اما اگر فکر کردی موضوع خاصی برای صحبت داری بهم بگو.
🔹احساس میکردم خودشم واقعا نمیدونست چی کار میخواد بکنه، اما به نظرم خیلی انگیزه داشت، خیلی روحیه داشت. این آخریها حالش بهتر بود، شوهرشو خیلی دوست داشت و عشقش گندم دخترش بود، میگفت مردم دیگه اون اتفاقات رو فراموش کردن، دیگه کسی بهم فوش نمیده، تو خیابون میرم تحویلم میگیرن، کلی باهام حرف میزنن.
khabargozarisaba
اینستاگرام صبا
🔹شاهین صمدپور از مجریان تلویزیون در صفحه اینستاگرام خود در واکنش به مرگ آزاده نامداری که پیکر وی هفتم فروردینماه در خانهاش پیدا شد و هنوز علت مرگ او مشخص نیست، مطالبی را مبنی بر علاقه وی قبل از مرگش به مصاحبه مطرح کرده است.
🔹وی در چنداستوری نوشت: چند روز قبل آزاده نامداری گفت شاهین ازت یه درخواستی دارم؛ میخوام باهام مصاحبه کنی. گفتم آزاده جان اون روزهایی که اون مشکلات به وجود اومد من زمین و زمانو دوختم که بیا مصاحبه کنیم، بیا با مردم حرف بزن، بیا صادقانه همه چیو توضیح بده، درسته که مردم ما یک کم عصبانی شدن، درسته جامعه یک کم خشن شده، ولی مردم حرف صادقانه رو قبول میکنن، بیا حرف بزن. گریه میکردی میگفتی نه، دیگه فایده نداره، مردم منو نمیبخشن، بهتره برم سکوت کنم، برم دنبال زندگی خودم تا همه چی فراموش بشه، یه روز میگفتی سجادم (همسرش) هی به من میگه با شاهین مصاحبه کن، میخوام بیام حرف بزنم، فرداش دوباره با گریه زنگ میزدی که فایدهای نداره، حرف نزنم بهتره. خب الان بعد این همه مدت چی میخوای بگی؟؟؟
🔹گفت اصلن نمیخوام درباره گذشته حرف بزنم، میخوام حرفهای خوشگل بزنم، شاید برات خنده دار باشه میخوام خودمو یه گریم خوشگل بکنم، میخوام یه تصویر قشنگ از من تو ذهن مردم بمونه.
🔹گفتم آزاده جان خب من چی باید ازت بپرسم؟ مصاحبه درباره چی باشه؟ خلاصه شونه خالی کردم، گفتم انرژی دادن به مردم خب میتونی خودت یه فیلم بگیری بذاری صفحهات، اما اگر فکر کردی موضوع خاصی برای صحبت داری بهم بگو.
🔹احساس میکردم خودشم واقعا نمیدونست چی کار میخواد بکنه، اما به نظرم خیلی انگیزه داشت، خیلی روحیه داشت. این آخریها حالش بهتر بود، شوهرشو خیلی دوست داشت و عشقش گندم دخترش بود، میگفت مردم دیگه اون اتفاقات رو فراموش کردن، دیگه کسی بهم فوش نمیده، تو خیابون میرم تحویلم میگیرن، کلی باهام حرف میزنن.
khabargozarisaba
اینستاگرام صبا