اولین بارشونه که جلوی دوربین آنالوگ وایمیستن هیچ تصوری ندار...

اولین بارشونه که جلوی دوربین آنالوگ وایمیستن هیچ
اولین بارشونه که جلوی دوربین آنالوگ وایمیستن. هیچ تصوری ندارن از این که یه زمانی برای خریدن یه حلقه فیلم بیست و چهار تایی چه ذوقی میکردیم. نمیدونن با چه نگرانی یه فریم عکس میگرفتیم که نکنه خراب بشه و یکی از بیست و چهار تا فرصتمون از دست بره. از استرس و هیجان باز کردن پاکت عکسایی که بعد از یه هفته از عکاسی میگرفتیم هیچ خاطره ای ندارن. عکسایی که همیشه کمتر از بیست و چهار تا بودن و خیلیاشون تار بودن یا توشون چشمامون بسته بود. حتی چیدن عکس ها توی آلبوما و مراسم نشون دادنشون به مهمونا رو تجربه نکردن... از وقتی چشماشون رو باز کردن، جلوی دوربینای دیجیتال وایستادن و بدون محدودیت و نگرانی عکس گرفتن. اونم با کیفیت خوب. خودشون نور و رنگ عکساشون رو تصحیح کردن و فیلتر کردن و توی هارد ها و‌ مموری ها و موبایل ها آلبوم کردن...
قطعاً خیلی خوشحالم از این که برعکس آلبوم نازک و ناقص بچگی من که بیشتر خاطرات کودکیم توش نیستن، تمام لحظات زندگیشون، از تولد تا الان ثبت شده، ولی هنوزم عاشق اون عکسای آنالوگ بی کیفیتم. یه ارزش و هویتی دارن که توی عکسای دیجیتال وجود نداره... نمیدونم. شاید خیلی پیر شدم.
پ.ن اول: ممنون از اشکان چگینی و دوربین آنالوگش.
پ.ن دوم: چهارشنبه سوریتون مبارک.

اینستاگرام Mehrab Ghasemkhani