مرگ پزشک انسان‌دوست؛ دوستِ شاملو و شجریان

مرگ پزشک انسان‌دوست؛ دوستِ شاملو و شجریان عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر چند این تصور غالب است که پزشکان شاخص را با فرهنگ و هنر سر و کاری نیست و چنان غرق کار یا کسب درآمد از این حرفه یا اشتغالات ناشی از به کار انداختن سرمایۀ حاصل از آن هستند که فرصتی برای این امور ندارند، اما تعمیم این گزاره به همه درست نیست.  دکتر جهانگیر رأفت که به تازگی درگذشت اما یکی از نقض‌کنندگان این پندار است. پزشکی انسان‌دوست، بسیار ماهر و اهل فکر و البته دوست نزدیک برجستگان هنر و فرهنگ و شعر و بزرگانی در اندازه و آوازۀ احمد شاملو، محمد رضا شجریان، فرهاد فخرالدینی، فریدون مشیری و مرتضی ممیز و بیش از همه البته با اولی.   به همین خاطر جا دارد با کسی که در جامعۀ پزشکی به عنوان یک سرطان‌شناس برجسته شناخته می شد و بیش از 10 هزار بیمار طی سالیان، مداوای خود را در مطب خصوصی و شاید  بیش از این در بخش دولتی به او سپرده بودند بیشتر آشنا شویم ولو چشم از جهان بسته باشد و به خاطر شیوع کرونا مجال تجلیل درخور فراهم نباشد.  در تارنمای بیمارستانی که در آن شاغل بود چنین معرفی شده است: در سال 1323 در چهار‌راه لشکر تهران متولد شد اما خانواده 10 سال بعد به محله سرچشمه -کوچه میرزا محمود وزیر- نقل‌مکان کرد. ازاین رو دوران کودکی تا چهارم ابتدایی را در دبستان های داریوش و کاخ با خاطراتی از خانه‌های قدیمی و مردم و بچه‌های صمیمی گذراند.  دورۀ سیکل اول را در دبیرستان بابک میدان رُشدیه و بعد از آن مدرسه مروی خیابان ناصرخسرو سپری کرد.(مدرسه مروی در حال حاضر به حوزۀ علمیه تبدیل شده است).  هر چند در رشتۀ مهندسی دانشگاه شیراز(پهلوی) پذیرفته شد و یک ترم را هم گذراند اما پدر از او خواست یا جهانگیر جوان را واداشت سراغ پزشکی برود با این استدلال که «نان پزشک در کف دست اوست و منتظر اول ماه نمی ماند».   آرزوی پدر را جامۀ عمل پوشاند.پس از طی دورۀ 8 ساله و یک سال رزیدنت داخلی به دانشگاه شیکاگوی آمریکا رفت تا تخصص داخلی بگیرد وگرفت و به این هم قانع نشد و در دانشگاه کلمبیای نیویورک به دریافت مدرک فوق تخصص سرطان‌شناسی بالینی نایل آمد. در روزگاری که بیماران مبتلا به سرطان نمی دانستند مشخصا به کدام متخصص باید مراجعه کنند.  از تدریس و دانشگاه هم غافل نشد و به جای اکتفا به دانشگاه و مطب بخشی از وقت خود را در بیمارستان های خیریه می‌گذراند.  هم‌کلام عادی‌ترین مردمان و در عین حال دوست نزدیکِ برجسته‌ترین روشن‌فکران و هنرمندان – شاملو، شجریان، ممیز و دیگران – بود و به زندگی خود با خدمت به انسان‌ها و تلاش برای بازیابی تن‌درستی‌شان و البته شعر و هنر معنی می‌داد.  همین ویژگی‌ها از دکتر جهانگیر رأفت سیمای انسانی را ترسیم کرد که خود مصداق کاملی از شعر کسی شد که با او رفت و آمد خانوادگی داشت:  انسان زاده شدن، تجسّدِ وظیفه بود. عصر ایران