در دوران مدرسه هر سال از روز دوازدهم بهمن ماه ما دانش آمو...
در دوران مدرسه ، هر سال از روز دوازدهم بهمن ماه ، ما دانش آموزها ، وسائل تزئینى، بادکنک ها ، ریسه ها و نوارهاى رنگى رنگىِ رنگ و رو رفته ى ارزان قیمتى را از انبار مدرسه بیرون مى آوردیم و با شوق و ذوق و بدسلیقگىِ تمام به در و دیوارِ کهنه و سال ها رنگ نشده ى مدرسه مى چسباندیم و منگنه مى کردیم، کلاس هاى درس تعطیل مى شد. پسرِ جوانِ معلم پرورشیمان با ساز ملودیکایش به مدرسه ى ما مى آمد تا برایمان سرودهاى انقلابى بنوازد و براى دقایقى با حضورش و از آن جا که تنها موجودِ مذکرِ حاضر در یک فضاى به شدت تک جنسیتىِ سراپا زنانه بود همه ى ما دختربچه هاىِ محصل را یک جا عاشق خودش کند!
ما بى آنکه از مسئولین مدرسه درخواست توضیحى داشته باشیم در صف هاى منظم ، هماهنگ و یک صدا با هم از انتهاى حلقمان جیغ مى کشیدیم"مرگ بر آمریکا"
خانم معلم پرورشى مى گفت آن قدر بلند جیغ بکشید که صدایتان به گوش آمریکا برسد و ما با تصور این که یک کشور میتواند مانند یک موجودِ زنده گوش داشته باشد بلندتر جیغ مى کشیدیم و خیلى خوش مى گذشت!
توجیه این که طلبِ مرگ کردن با این شدت و حرارت براى کشورى که دقیقا نمیدانستیم کجاست و خصومتش با ما چیست تا به این اندازه باعث شادى و خوشحالى و سرورمان مى شد لابد این بود که مکان و زمان دیگرى براى تخلیه ى انرژى انباشته شده در کالبد هاى جوانِ تازه نفسمان نمیافتیم.
یادش به خیر آن سالها دهه ى فجرها خیلییى بهمان خوش میگذشت!!!
اینستاگرام شقایق دهقان
ما بى آنکه از مسئولین مدرسه درخواست توضیحى داشته باشیم در صف هاى منظم ، هماهنگ و یک صدا با هم از انتهاى حلقمان جیغ مى کشیدیم"مرگ بر آمریکا"
خانم معلم پرورشى مى گفت آن قدر بلند جیغ بکشید که صدایتان به گوش آمریکا برسد و ما با تصور این که یک کشور میتواند مانند یک موجودِ زنده گوش داشته باشد بلندتر جیغ مى کشیدیم و خیلى خوش مى گذشت!
توجیه این که طلبِ مرگ کردن با این شدت و حرارت براى کشورى که دقیقا نمیدانستیم کجاست و خصومتش با ما چیست تا به این اندازه باعث شادى و خوشحالى و سرورمان مى شد لابد این بود که مکان و زمان دیگرى براى تخلیه ى انرژى انباشته شده در کالبد هاى جوانِ تازه نفسمان نمیافتیم.
یادش به خیر آن سالها دهه ى فجرها خیلییى بهمان خوش میگذشت!!!
اینستاگرام شقایق دهقان
