انگار درون غار تاریکی شده‌ایم و پشت سرمان کوه ریزش کرده و...

  انگار درون غار تاریکی شده‌ایم و پشت سرمان کوه ر
.
.
انگار درون غار تاریکی شده‌ایم و پشت سرمان کوه ریزش کرده و سنگ‌هایی عظیم، دریچه‌ی خروج را مسدود کرده‌اند و ما به شوق رهایی، سال‌هاست که در این تاریکیِ ممتد، دست به دست هم داده و دنبال روزنه‌های نور می‌گردیم، دنبال دریچه‌ی سبزی برای عبور... با شعله‌های کوچکی در دست پیش می‌رویم، زمین می‌خوریم، زخمی می‌شویم، مارها نیش‌مان می‌زنند، می‌ایستیم، ضماد می‌بندیم، کم می‌شویم، بغض می‌کنیم، اشک می‌ریزیم، اما هربار به هر قیمتی شده سعی می‌کنیم قوی باشیم، استوارتر بایستیم و به چشم‌های خالی از نگاه یکدیگر لبخند بزنیم و مراقبِ هم باشیم. ما به جز هم در این تیرگی و سنگلاخ، کسی را نداریم و محتاجیم به هم! اگرچه گاهی کناری می‌ایستیم و دور از چشم هم‌مسیرهامان اشک می‌ریزیم اما تحت هیچ شرایطی جا نمی‌زنیم و به شوق رسیدن به رهایی و نور، ادامه می‌دهیم و می‌دانیم که این عبور، یک‌طرفه نیست و دریچه‌ای در امتداد همین مسیر، چشم‌انتظار گام‌های ماست.
ما بالآخره به نور می‌رسیم...

📸 endmion1
✍️ narges_sarafian_tofan
🤳🏻 instagram

#illustrationartists
#illustrationsofinstagram
#نرگس_صرافیان_طوفان
#زهرا_هفتادی

اینستاگرام نرگس صرافیان طوفان