قسمتی از کتاب این حرف آویزه ی گوشت باشد دخترم مثل عقربه ی ق...
قسمتی از کتاب:
این حرف آویزه ی گوشت باشد دخترم، مثل عقربه ی قطب نما که همیشه رو به شمال است، انگشت اتهام مرد همیشه یک زن را پیدا می کند. یادت باشد مریم
.
#هزار_خورشید_تابان
نویسنده:#خالد_حسینی
ترجمه #مهدی_غبرائی
درباره ی کتاب:
دومین اثر خالد حسینی, هزار خورشید تابان است که دست کم برای سومین هفته متوالی به عنوان پرفروشترین کتاب ادبیات داستانی در آمریکای شمالی بوده است.
خالد حسینی عنوان کتاب را از شعری از صائب تبریزی برگزیده است:
حساب مهجبینان لب بامش که میداند،
دوصد خورشید رو افتاده در هر پای دیوارش
خود خالد حسینی درباره کتاب گفته است:
«زنانی را در کشورم دیدم که همراه با کودکانشان از کنار دیوارها با شتاب عبور میکردند. زنان برقعپوشی که درست مثل خورشید در پس ابر ماندهاند؛ دوست داشتم بدانم در این سی سال، در مسیر تندباد سرنوشت افغانستان چه بر آنها گذشته است. همان جا بود که تصمیم گرفتم داستانی درباره زنان سرزمینم بنویسم؛ خورشیدهای تابانی که در پس برقعها پنهان هستند. من در بادبادک باز داستان پدران و پسران افغانستان را نوشتم و هزار خورشید ادای دینی به زنان سرزمینم است.»
نویسنده در این رمان زنانی را به ما نشان میدهد که نماینده جامعه آن دوره افغانستان هستند؛ زنانی مثل مریم که به جرم زن بودن از مواهب زندگی محرومند و بیدلیل مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و مردانی مثل رشید که نماینده حماقت و سنگدلی کسانی هستند که گمان میکنند زن حیوان خانگی آنهاست. اما در نهایت فرزندی که در شکم لیلاست و او قصد دارد اگر دختر باشد نامش را مریم بگذارد، نمادی از امیدهاییست که زنان به جامعه و بهبود اوضاع آن دارند.
برنده ی تندیس بهترین کتاب سال 1386برگیزیده کتابفروشان از دومین دوره ی جایزه ادبی روزی روزگاری
.
پ.ن:این کتاب همزمان سه بار توسط سه مترجم به فارسی ترجمه شد
من اون دو تا ترجمه رو نخوندم ولی آقای مهدی غبرائی واقعا عالی ترجمه کردن
اینستاگرام کتاب خوب
این حرف آویزه ی گوشت باشد دخترم، مثل عقربه ی قطب نما که همیشه رو به شمال است، انگشت اتهام مرد همیشه یک زن را پیدا می کند. یادت باشد مریم
.
#هزار_خورشید_تابان
نویسنده:#خالد_حسینی
ترجمه #مهدی_غبرائی
درباره ی کتاب:
دومین اثر خالد حسینی, هزار خورشید تابان است که دست کم برای سومین هفته متوالی به عنوان پرفروشترین کتاب ادبیات داستانی در آمریکای شمالی بوده است.
خالد حسینی عنوان کتاب را از شعری از صائب تبریزی برگزیده است:
حساب مهجبینان لب بامش که میداند،
دوصد خورشید رو افتاده در هر پای دیوارش
خود خالد حسینی درباره کتاب گفته است:
«زنانی را در کشورم دیدم که همراه با کودکانشان از کنار دیوارها با شتاب عبور میکردند. زنان برقعپوشی که درست مثل خورشید در پس ابر ماندهاند؛ دوست داشتم بدانم در این سی سال، در مسیر تندباد سرنوشت افغانستان چه بر آنها گذشته است. همان جا بود که تصمیم گرفتم داستانی درباره زنان سرزمینم بنویسم؛ خورشیدهای تابانی که در پس برقعها پنهان هستند. من در بادبادک باز داستان پدران و پسران افغانستان را نوشتم و هزار خورشید ادای دینی به زنان سرزمینم است.»
نویسنده در این رمان زنانی را به ما نشان میدهد که نماینده جامعه آن دوره افغانستان هستند؛ زنانی مثل مریم که به جرم زن بودن از مواهب زندگی محرومند و بیدلیل مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و مردانی مثل رشید که نماینده حماقت و سنگدلی کسانی هستند که گمان میکنند زن حیوان خانگی آنهاست. اما در نهایت فرزندی که در شکم لیلاست و او قصد دارد اگر دختر باشد نامش را مریم بگذارد، نمادی از امیدهاییست که زنان به جامعه و بهبود اوضاع آن دارند.
برنده ی تندیس بهترین کتاب سال 1386برگیزیده کتابفروشان از دومین دوره ی جایزه ادبی روزی روزگاری
.
پ.ن:این کتاب همزمان سه بار توسط سه مترجم به فارسی ترجمه شد
من اون دو تا ترجمه رو نخوندم ولی آقای مهدی غبرائی واقعا عالی ترجمه کردن
اینستاگرام کتاب خوب