پاهایش سرد شده است و خیس استاحساس می کند که سایه غمی روی جس...

پاهایش سرد شده است و خیس استاحساس می کند که سایه
پاهایش سرد شده است و خیس است،احساس می کند که سایه غمی روی جسمش می خزد، روی جسمش، نه جانش، این احساس بیرونی است نه درونی، اگر دستش بند نبود می توانست با انگشتهایش آن را لمس کند، اما با دستش چتر را گرفته است که باز بودنش لزومی ندارد.بدین ترتیب است که او، بی خبر از دنیای پیرامونش، خودش را موضوع شوخی عابر قرار می دهد،هی آقا، آنجا باران نمی بارد.🍁
با سپاس از
mohi_am
#کتاب_خوب#کتاب #سال_مرگ_ریکاردوریش#ژوزه_ساراماگو #عباس_پژمان

اینستاگرام کتاب خوب