دیروز خیلی اتفاقی با این مغازه قدیمی تو مرکز تهرون مواجه شد...

دیروز خیلی اتفاقی با این مغازه قدیمی تو مرکز تهرو
دیروز خیلی اتفاقی با این مغازه قدیمی تو مرکز تهرون مواجه شدم؛
نه تو حاشیه شهر بودم نه دهه شصت بود؛
.
یکباره پرتاب شدم به سالهای بچگیم.. هزاران خاطره هجوم آورد به ذهنم..
.
ایستادم و عکس گرفتم؛... .
.
خیلی وقته صداهای آشنای بچگیهامون از کوچه به گوش نمیرسه
..لحاف دوزی....نون خشکی.‌...
.
همون صداهایی که بهونه میشد بدو بدو از در حیاط بزنیم بیرون و چند دقیقه ای یه حال و احوال سرپایی با همسایه ها بکنیم....
.
همون چند دقیقه ای که کلی توش ماجرا وخاطره درست میشد؛.. همون چند دقیقه ای که می خندیدیم و عاشق میشدیم و کلی صفا داشت... .

دلتنگ شدم......
.
مغازه تعطیل بود ولی راستش خیلی دلم میخواست برم تو ....لحاف دوزو ببینم و بپرسم استاد ؛ هنوزم کسی هست که دوختن لحاف و تشکشو به شما بسپاره؟

#دهه_شصت #نوستالژی #خاطره #صفا
#بچگیها #قدیم #قدیمی #لحاف دوز #لحاف_دوزی #بچگی #نوستالژیک

اینستاگرام معرفی اقامتگاه های بومگردی