معمولی بودن در زندگی، میتواند سختترین وضعیت ممکن باشد. مثلا...

معمولی بودن در زندگی، میتواند سختترین وضعیت ممکن
معمولی بودن در زندگی، میتواند سختترین وضعیت ممکن باشد. مثلا؟
شاگرد معمولی بودن. قیافه معمولی داشتن. دونده معمولی بودن، نقاش معمولی بودن، دانشجوی معمولی بودن، نویسنده معمولی بودن، معمولی ساز زدن و معمولی رقصیدن و معمولی جشن عروسی برپا کردن، معمولی مهمانی دادن، فرزند معمولی داشتن و ...
منظورم از "معمولی" همانست که عالی و ایده آل و منحصر بفرد و کمیاب و در پشت ابرها نیست، بلکه همین جا، روی زمین، کنار ما، فراوان و بسیار هست.
فرهنگ ایده آل گرایی تیغ دولبه ایست که هم انگیزه ایست مثبت برای پیشرفت و هم میتواند شوق و ذوق فراوان آدمهای معمولی را شهید کند.
این ترین بودن آدم را ضعیف و شکننده میکند.
معمولی بودن شجاعت میخواهد.
حقیقت این است که "ترین" ها همیشه در هراس زندگی میکنند. هراس هبوط در لایه آدمهای "معمولی". و این هراس میتواند حتی لذت زندگی، نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن، خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از دماغشان دربیاورد.
مشکل بزرگتر، آن مرز و دیوار تحقیر کننده ایست که جامعه گم شده، مابین لایه بسیار کوچک ولاغر آدمهای "ترین" و گروه بیشمار "معمولی" ها میکشد. همیشه چیزی در آدمهای بیشمار معمولی پیدا میشود که برای ترینها تحقیر کننده و ترحم برانگیز باشد، ترحمی که بسیار متفاوت است از همدلی و هم دردی انسانی.
نمیخواهم آدمها مرا فقط با "ترین" هایم برسمیت بشناسند.
به خود معمولیم عشق میورزم ولی سعی خواهم کرد عقل و خرد و اگاهیم را تعالی ببخشم❤.#محمدرضافروتن #محمدرضا #روانشناسى_سلامت #رابطه #رشد#mohammadrezaforoutan عکس از فتاح ذى نورى

اینستاگرام Mohammadreza Foroutan