زن که باشی همه ی دیوانگی های عالم را بلدی... زن که باشی  تر...

زن که باشی همه ی دیوانگی های عالم را بلدی
زن که باشی همه ی دیوانگی های عالم را بلدی...
زن که باشی  ترس های کوچکی داری !
از کوچه های بلند، از غروب های خلوت  و از خیابان های بدون عابر می ترسی !
از صدای موتورسیکلت ها و دوچرخه هایی که بی هدف در کوچه پس کوچه ها می چرخند، می ترسی !
از بوق ماشین هایی که ظهرهای گرم تابستان جلوی پاهایت ترمز می کنند  و تو فقط چهره ی آدم هایی را می بینی که در چشم هایشان حس نوع دوستی موج می زند.......!
زن که باشی  ترس های کوچکی داری، به بزرگی همه ی بی عدالتی هایی که به جرم زنانگی محکومت می کنند ...
و همیشه
این تویی که مقصری !
زن که باشی مهربانی ات دست خودت نیست  خوب می شوی حتی با آنان که چندان با تو خوب نبوده اند  دلرحم می شوی حتی در مقابل آنهایی که چندان رحمی به تو نداشته اند
زن که باشی  زود می بخشی، زود می رنجی، زود می گریی، زود می خندی...
چون سرشاری از احساس
زن که باشی درباره‌ات قضاوت می‌کنند؛ درباره‌ی لبخندی که بی‌ریا نثار هر احمقی کردی
درباره‌ی زیبایی‌ات که دست خودت نبوده و نیست درباره‌ی تارهای مویت که بی‌خیال از نگاه شک‌آلوده‌ی احمق‌ها از روسری بیرون ریخته‌اند درباره‌ی روحت، جسمت، درباره‌ی تو و زن بودنت، عشقت قضاوت می‌کنند
تو نترس و زن بمان...
احمق‌ها همیشه زیادند
#فروغ_فرخزاد

اینستاگرام Bita Saharkhiz