#سپیده_گلچین توهم کرونا گرفته بودم که خواب دیدم ویروس کرون...

#سپیده_گلچین
#سپیده_گلچین
توهم کرونا گرفته بودم که خواب دیدم
ویروس کرونا رفته، اصلاً نابود شده،تمام کودکان بیمار شفا یافته اند، خانه سالمندان خالی شده چون همه در آغوش خانواده اند.تمام کودکان لباسهای رنگارنگ به تن دارند و تنها دغدغه ی مادران دستبرد آنها به شکلات است، گلفروشی ها از سود زیاد آنقدر خوشحالند که مجانی گلها را پخش میکنند، کودکان مشغول کارند اما چه کاری؟ همه دارن کاردستی درست میکنند، بیشتر بادبادک،گویا مسابقه بزرگی در راه است، در و دیوار شهر پر شده از تبلیغات رنگارنگ، بازار کنسرت و سینما و تاتر آنقدر گرم که من در این چهل و یک سال ندیده بودم،سینما فرهنگ با یک صف طولانی فیلمِ امیر نادری با بازی بهروز وثوقی و پوری بنایی،بهمن قبادی برای فیلم جدیدش گفته میخوام تست بگیرم عین بیضایی،بیضایی نمیدونه اول تاترشو شروع کنه یا پیش تولید سینماییش،اینا همه روو جلد مجله ها بود،گوگوش و داریوش با هم کنسرت گذاشتن،اینستاگرام اصلا خبری نبود چون همه سرشون گرم کار بود و همه کار و کاسبی ها عالی،نمیدونم چه خبر بود اما اون خانوم مومن واقعیا نقل نذری میدادن،دست میکشیدن روو موهای دخترا و پیشونیشونو میبوسیدن و میگفتن بیا دخترم برای شفا برای وفا برای خدا اگه حاجت گرفتی یادت نره هرروز یه کمکی حالا هرچی به یکی بکن،یکی اونور داد زد گفت حتی میتونه این کار دست مادرت رو بوسیدن باشه ها، سختش نکن دخترم،پسرا خوشتیپ، اصلا ندیدم این شلوار چسبونا که کمرش روو کمر نیست و موها روو هوا !!،مرتب و موقر شبیه اون مرد قدیمیا، کت شلوار سورمه ای یا شلوار جین ساده و کت ، کفشا همه شیک،موهاشون نه چرب بود نه سفت.کوتاه و شیک ، دخترا گیس پریشون ، نگاه ها نجیب و معصوم،خونه ها حتی کوچیکترینش همه حیاط دار ، میگن دستور شهرداریه،آخ این پارک وی تا تجریش یه وضی که من هاج و واج ، این عاشقا دست توو دست دل میدادن و قلوه میگرفتن،چقدر ماشین عروس،لباس پلیس سورمه ای بود که من دوست دارم، واسه ماشین عروسا سلام نظامی میدادن، خندم گرفت ،اونام خندیدن!پلیس و من با هم خندیدیم،با هم!من باپلیسها تا حالا نخندیده بودم،خلاصه نگم تجریش چه خبرررر بود،توریست خیلی دیگه زیاد شده خودمون دیگه به زور توو بازار جا میشیم، تازه میگن شیراز که صدتا هتل تازه ساخته از این حجم توریست کم آورده دیگه چه برسه به ما!خلاصه همینطور رفتم تا خونمون توو دزاشیب، اونجایی که بدنیا اومدم، همون شکلی،با حیاطش،در زدم، مامانم درو باز کرد، داشت میرفت بیرون طبق معمول با کت دامن و دستمال گردن،دودقیقه بعد در زدن!
تو اومدی، بعد از اینهمه سال! منو بوسیدی.(ادامه در کامنت)

اینستاگرام Sepidehgolchin