در روند تولید فیلم بمب، مهمترین نکته برام این بود که همه عو...
در روند تولید فیلم بمب، مهمترین نکته برام این بود که همه عوامل اصلى فیلم هم پشت دوربین و هم بازیگرها حتما روزها و شبهاى موشکباران تهران را تجربه کرده باشن: محمود کلارى، مهرداد میرکیانى، ایرج شهزادى و محسن شاهابراهیمی و از اون سمت لیلا حاتمی، سیامک انصاری، حبیب رضایی و سیامک صفری.
اصرار ما این بود که طراحى صحنه، لباس و المانهاى مربوط به اون دوره بیش از حد لازم خودنمایى نکنه و فقط بسترى برای روایت قصه ایجاد کنه که از این بابت خوشحالم و ممنون از محسن شاهابراهیمی و سارا خالدی.
و اما، عده کمى از عزیزانم سوالها و گیرهایی داشتن و البته که محبت داشتهاند و گفتند که فیلم خوب بود فقط حیف که.....
فکر کردم همینجا خیلى کوتاه به بیشترین موارد مچگیرىشده توسط این عزیزان پاسخ بدم! :) ١- بله در اون زمان دکل هاى مخابراتى وجود داشت. اصولا دکلهای مخابراتی از زمان ورود مخابرات به ایران وجود داشتن با این تفاوت که در اون روزها غیب شدن دکل ها امر معمولی نبود!
٢- بله علمک گاز وجود داشته. اون چراغ گازىهای رو دیوار که در خاموشى زمان بمباران تهران روشن میکردیم با باطری کار نمیکردن و گازی بودن.
٣- بله فیلم «خانه دوست کجاست» کیارستمى عزیز محصول سال شصت و پنجه و در سال شصت و شش اکران شده.
۴- بله گروه Beegees هنوز وجود داشت و این آهنگ بخصوص مال هشت سال قبل از داستان ماست. برخی از جوانان غرب زده و منحط اون روزگار هم تلاش میکردند تا شبیه جان تراولتاى فیلم «تب شنبهشب» حرکات موزون جلف انجام بدن.
۵- بله روم به دیوار مدونا هم بود و تا این حد هم بود که که بچه هاى مدرسه دو تا عکس بزرگ مارادونا میگرفتن و یه عکس کوچک مدونا جاش میدادن.
۶- بله متاسفانه معلم بدون ریش هم وجود داشت!
۷- نخیر؛ نسل خانمهاى زیبا و تر و تمیز، بعد از موشکباران و جنگ بوجود نیامد. زمان جنگ هم بودن و کم هم نبودن!
۸- نخیر؛ کتک زدن و خوردن خیلی هم بیشتر از اینکه تو فیلم هست با دلایل دمدستی و الکی تو مدرسهها اتفاق میافتاد. من و سیامک انصاری و علیرضا عصار با هم تو همین مدرسه درس میخوندیم و کتکها خوردیم که قصهش خیلی مفصله!
در آخر هم باید بگم که قطعا فیلم ما مثل بقیه فیلمهای جهان بدون ایراد نیست فقط قصد داشتم تا خیال اون دسته از رفقا رو یه کم راحت کنم.
یکبار دیگه خسته نباشید میگم به گروه پر تلاش صحنه و لباس و تولید «بمب؛ یک عاشقانه» و دم تک تک شما تماشاچیان فیلم هم گرم.
پیمان معادى
اینستاگرام Payman Maadi پيمان معادى
اصرار ما این بود که طراحى صحنه، لباس و المانهاى مربوط به اون دوره بیش از حد لازم خودنمایى نکنه و فقط بسترى برای روایت قصه ایجاد کنه که از این بابت خوشحالم و ممنون از محسن شاهابراهیمی و سارا خالدی.
و اما، عده کمى از عزیزانم سوالها و گیرهایی داشتن و البته که محبت داشتهاند و گفتند که فیلم خوب بود فقط حیف که.....
فکر کردم همینجا خیلى کوتاه به بیشترین موارد مچگیرىشده توسط این عزیزان پاسخ بدم! :) ١- بله در اون زمان دکل هاى مخابراتى وجود داشت. اصولا دکلهای مخابراتی از زمان ورود مخابرات به ایران وجود داشتن با این تفاوت که در اون روزها غیب شدن دکل ها امر معمولی نبود!
٢- بله علمک گاز وجود داشته. اون چراغ گازىهای رو دیوار که در خاموشى زمان بمباران تهران روشن میکردیم با باطری کار نمیکردن و گازی بودن.
٣- بله فیلم «خانه دوست کجاست» کیارستمى عزیز محصول سال شصت و پنجه و در سال شصت و شش اکران شده.
۴- بله گروه Beegees هنوز وجود داشت و این آهنگ بخصوص مال هشت سال قبل از داستان ماست. برخی از جوانان غرب زده و منحط اون روزگار هم تلاش میکردند تا شبیه جان تراولتاى فیلم «تب شنبهشب» حرکات موزون جلف انجام بدن.
۵- بله روم به دیوار مدونا هم بود و تا این حد هم بود که که بچه هاى مدرسه دو تا عکس بزرگ مارادونا میگرفتن و یه عکس کوچک مدونا جاش میدادن.
۶- بله متاسفانه معلم بدون ریش هم وجود داشت!
۷- نخیر؛ نسل خانمهاى زیبا و تر و تمیز، بعد از موشکباران و جنگ بوجود نیامد. زمان جنگ هم بودن و کم هم نبودن!
۸- نخیر؛ کتک زدن و خوردن خیلی هم بیشتر از اینکه تو فیلم هست با دلایل دمدستی و الکی تو مدرسهها اتفاق میافتاد. من و سیامک انصاری و علیرضا عصار با هم تو همین مدرسه درس میخوندیم و کتکها خوردیم که قصهش خیلی مفصله!
در آخر هم باید بگم که قطعا فیلم ما مثل بقیه فیلمهای جهان بدون ایراد نیست فقط قصد داشتم تا خیال اون دسته از رفقا رو یه کم راحت کنم.
یکبار دیگه خسته نباشید میگم به گروه پر تلاش صحنه و لباس و تولید «بمب؛ یک عاشقانه» و دم تک تک شما تماشاچیان فیلم هم گرم.
پیمان معادى
اینستاگرام Payman Maadi پيمان معادى