چیهیرو در سرزمین عجایب / شهر اشباح معجون آثار میازاکی است

چیهیرو در سرزمین عجایب / شهر اشباح معجون آثار میازاکی است گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو- سید مجتبی هاشمی؛ تنها چهار سال پس از شاهزاده مومونوکه، برجسته‌ترین اثر هایائو میازاکی به اسم شهر اشباح در سال ۲۰۰۱ تولید و منتشر شد. برگزیده اسکار ۲۰۰۳ داستان خانواده‌ای با محوریت چیهیرو است که درحال انتقال مکان‌اند، اما بواسطه حضور در شهرکی مرموز، اتفاقی برای ایشان رخ می‌دهد. والدین چیهیرو به خوک تبدیل می‌شوند و دختر خانواده بایستی پدر و مادر خود را نجات دهد. تنها راه نجات والدین چیهیرو تنظیم قرارداد با یوبابا، صاحب مهمان‌پذیر شهرک و انجام دادن مطالبات اوست. ظاهر و باطن ساختمان شهر اشباح سینمای میازاکی ظاهری ساده، اما باطنی پیچیده و تامل‌برانگیز دارد. او در لایه ظاهری شهر اشباح، فضایی بینابین همسایه من توتورو و شاهزاده مومونوکه برمی‌گزیند؛ یعنی میازاکی نسخه‌ای از صورت بی‌آلایش فانتزی دنیای توتورو و همچنین تکنیک و روایت نکوهشی مومونوکه در شهر اشباح پیاده کرده است. باتوجه به سکانس‌ها، می‌توان گفت غلظت استفاده از فانتزی در شهر اشباح بسیار بالاست و صحنه‌ها شامل مجموعه قابل توجهی از عناصر خیالی است. خلق مهمان‌پذیری که در آن ارواح خدایان خسته برای مساعد شدن حالشان رفت‌وآمد می‌کنند، استفاده از طلسم و توانایی پرواز و تغییر شکل شخصیت‌ها، نشانه‌گذاری‌ها در قصر و شهرک، حیوانات سخن‌گوی سیاه‌لشکر و قطار بین‌شهری ارواح بیانگر گستره استفاده میازاکی از ابزارک‌های فانتزی است. لایه درونی شهر اشباح حاکی پررنگ بودن خوداظهاری شخصیت‌ها و محیط داستانی است. ساختمان خوداظهاری مطلوب میازاکی در این لایه درونی، بر سه ساحت هم‌عرض استوار است. ساحت کنش شخصیت‌ها به این معنا که موقعیت ذهنی و فاصله شخصیت‌های اصلی با مخاطب تعریف می‌شود. سپس باتوجه به توالی اتفاقات کنترل‌شده، شخصیت‌های اصلی با کشمکش‌هایی روبرو شده و برپایه آن دوران تحول خود را طی می‌کنند. در نقطه پایانی این ساحت، پرداخت شخصیت‌ها از سادگی ظاهری به پیچیدگی اگزیستانیالیستی (هستی‌باوری) درونی منتقل می‌شوند.   ساحت دوم، محیط پیرامونی است که در آن فرایند تحول و همزادپنداری مخاطب با شخصیت‌ها تسهیل می‌شود. درواقع این محیط است که می‌تواند چیهیرو را به حل مسئله و خودشناسی و تحول هدایت کند. به صورت کلی محیط در دو وجه کالبد و ماهیت انسانی تقسیم می‌شود. به جهت آنکه ادعای ساحت دوم بهترین تبیین شود؛ مناسب است ابتدا وجه کالبدی محیط شهر اشباح را به تفصیل بیان کرد. محوطه پیرامونی مهمان‌پذیر یوبابا، نشان‌دهنده تجمیع مراکز رفاهی و خدماتی و تکرر این عناصر و الهام‌گرفته از فرهنگ و موقعیت سنتی ژاپن است. موقعیتی که این مراکز نسبت به مهمان‌پذیر یوبابا دارد، نشان‌دهنده کیفیت منطقه‌ای آن است؛ که یعنی به‌تعبیری مراکز رفاهی و خدماتی حکم مناطق پایین‌دست حکمرانی یوبابا دارد و مهمان‌پذیر باتوجه به کیفیت و طراحی صورت‌گرفته بیان‌گر پادشاهی یوبابا و تسلط بالا به پایین او بر منطقه خود است. کلبه خواهر یوبابا، زنیبا، عکس محوطه شهرگونه یوبابا، طراحی روستایی دارد و موقعیت آن ویژه تامل و صمیمیت و خودشناسی است. خصایص مرتبط به کالبد شهری یوبابا و روستایی زنیبا بخشی از دنیای طراحی شده میازاکی است. میازاکی علاوه بر غلظت عناصر کالبدی و ماهوی فانتزی، از این مهم نیز به خوبی بهره برده است. اما همانطور که بیان شد؛ ماهیت انسانی محیط یا سبک زندگی که محیط به شخصیت‌ها تقدیم می‌کند وجه اهم است. در محیط یوبابا، چیهیرو دچار کمشکش عاطفی و دراماتیک شده و ماجراجویی قهرمانانه خود را آغاز می‌کند. نقطه تکامل دنیای شهر اشباح، کلبه روستایی زنیباست. ماهیت انسانی این محیط است که موجب می‌شود چیهیرو و همراهانش متحول شوند. درواقع با تعریف کالبدی و بالتبع آن ماهیت انسانی و سبک زندگی که ذیل آن تعریف می‌شود؛ میازاکی از محیط بازی می‌گیرد و آن را در خدمت شخصیت‌ها و مخاطبانش قرار می‌دهد. سومین ساحت، دوربین میازاکی است. در عرض کنش شخصیت‌ها و محیط، قرار گرفتن دوربینی و قاب‌های ایشان است که معنا را به شخصیت‌ها و محیط تقدیم می‌کند. باتوجه آنکه سوژه نما یا صحنه به صورت عمومی چیهیرو است؛ اولین نما از چیهیرو به صورت زاویه خیلی بالا (وری‌های انگل) گرفته شده است. این انتخاب بیانگر ناپختگی و آشفتگی چیهیرو است و میازاکی تعمدا از این مهم استفاده می‌کند تا شرایط ابتدایی شخصیت محوری خود را شرح دهد. در ادامه ایشان با دوربین و تندتر کردن ریتم، نشان می‌دهد که پدر چیهیرو فردی ماجراجوست و اینجاست که منطق داستان مقدمه‌چینی خود را جهت ورود به فضای مرموز و محیط اصلی روایت فراهم می‌کند.   نمای بعدی که می‌توان به آن اشاره کرد؛ نمای سه‌رخ و در ادامه آن تعقیبیِ میازاکی در هنگامه ایست که شب آغاز می‌شود و چهره عجز و ناباوری او در خوک شدن والدینش در غلظت خیالی قصه‌گویی واقعی‌تر جلوه می‌کند. مواجهه چیهیرو با یوبابا نیز یکی از نما‌های استادانه‌ایست که کنش شخصیت‌ها و محیط را به صورت دقیق‌تر نمایش می‌دهد. این بار میازاکی در صحنه خود از تعدد نما‌های بسته، مدیوم و مدیوم لانگ بهره می‌گیرد و فرصت آشنایی و شناخت مخاطب با یوبابا را فراهم می‌کند. امری که میازاکی در موارد متعدد از آن بهره می‌گیرد و لایه درونی قصه را تعمیق می‌کند. دوربین میازاکی، اما در لحظه‌ای که چیهیرو و بی‌چهره در واگن قطار واقع هستند با تمرکز بر سوژه و نما با زاویای عادی، پایین و بالای سر، مخاطب را به تعمق بیشتر در پیشبرد توسعه شخصیت‌ها و محیط جدیدی که در آن واقع شدند دعوت می‌کند. میازاکی در کنار بهره‌وری از ظواهر و کالبد، با همین سه ساحت در لایه‌های درونی قصه را روایت می‌کند. به تعبیری کنش‌گری شخصیت‌ها، محیط و دوربین؛ سه ساحت هم‌عرضی هستند که بدنه لایه‌های درونی دنیای شهر اشباح را پایه‌ریزی کردند. پلات‌توئیست و کشمکش در سرزمین عجایب پیچش‌ها و کمشکش‌ها در شهر اشباح در کنار توالی و تعدد اتفاقات در متن پیرنگ، پویا، اما ساده است. اولین پلات‌توئیست، زمانی رخ می‌دهد که مخاطب با والدین و محوطه مراکز رفاهی آشنا شده و باتوجه به نما‌های خود عرضه کرده بود. وقتی که پدر و مادر چیهیرو به خوک تبدیل می‌شوند؛ نقطه‌ای است که درعین کنش غیرقابل‌انتظار چیهیرو، مخاطب نیز همزادپنداری کرده و هم‌عرض او قرار می‌دهد. پیچش پویای دیگر، صحنه فعالانه مهمانی بی‌چهره و حرکت قهرمانانه چیهیرو برای نجات هاکو و دیدار با زنیباست. اگرچه میازاکی مقدماتی برای فهم بهتر این بخش آماده کرده بود، اما پیچشی که بی‌چهره را آرام در کنار او قرار داد به نوعی می‌توان غیرمنتظره دانست. کشمکش پویایی که از ابتدا میازاکی بر آن متمرکز شده بود؛ مواجهه چیهیرو ضعیف و آشفته با چیهیرو قوی و با عزت نفس است. همانطور که بیان شد در شروع قصه، منش و کنش چیهیرو هیچ سنخیتی با مولفه‌های قهرمان و ماجراجوگری ندارد. با اضافه شدن هاکو و برقراری یک رومنس نوجوانانه و دراماتیک، زمینه تغییر و تحول که درواقع راه حل مساله ست به تصویر کشیده می‌شود.   عناصر ثابت سینمای میازاکی در دنیای شهر اشباح سینمای میازاکی از عناصر و خرده پیام‌های اخلاقی و درون‌مایه‌های ثابتی شکل می‌گیرد و این مهم شامل شهر اشباح نیز می‌شود. زنان سالخورده در سینمای میازاکی نقش کلیدی دارند. او در شهر اشباح جایگاه راهبردی برای این عنصر تعریف می‌کند و موجب می‌شود درون‌مایه داستان که درواقع تلاش برای بازگرداندن بنیان خانواده و رشد شخصیتی شخصیت اصلی است، تسهیل شود. به این دلیل از جایگاه راهبردی سخن گفته شد که در وهله اول حلقه رومنس نوجوانانه چیهیرو و هاکو بواسطه جدال یوبابا و زنیبا صورت گرفت. همچنین نقطه اوج داستان که درواقع موجب رهایی چیهیرو می‌شود و هاکو نیز از اسارت خارج می‌شود بواسطه قرارداد چیهیرو و هاکو با یوبابا بود. نقش کلیدی این دو پیرزن موجب شد چیهیرو به پختگی و مولفه‌های یک قهرمان کلاسیک نوجوان برسد و توسعه شخصیت‌ها شکوفا شود. احترام به محیط‌زیست، خرده‌پیام اخلاقی که معمولا در آثار میازاکی در صور مختلف نمایان می‌شود. این‌بار در سکانسی که نیاز بود چیهیرو در مهمان‌پذیر یوبابا پذیرفته شود؛ میازاکی با استفاده از درمان سنتی و نکوهش بی‌توجهی به رودخانه‌ها هنرمندانه این مهم را در این سکانس بیان کرد و حتی مک گافینی نیز از طریق روح رود به چیهیرو تقدیم کرد. برگزیده جشنواره انی و بافتا، اثری چندلایه و توام با خرده پیام‌های اخلاقی است. این اثر معجونی است از تمام آنچه میازاکی در آثار سابق خود از آن سخن گفته بود. شهر اشباح اثری لطیف‌تر از شاهزاده مومونوکه، اما عمیق‌تر از همسایه من توتورو است. شهر اشباح تلاشی برای تبیین خوداظهاری و بروز روی نهان شخصیت‌های قصه بود. تلاشی که توانست با بهره‌گیری از ساحت دوربین، کنش شخصیت‌ها و محیط زیربنایی، لایه درونی را پایه‌ریزی و بنیان کند و در لایه ظاهری با کمک کالبد محیط و فانتزی به شکوفایی و نتیجه رسید. برای مطالعه ادامه این مقاله روی عکس کلیک کنید خبرگزاری دانشجو #انیمه #انیمه_های_ژاپنی #انیمیشن #میازاکی #شهر_اشباح