چین در مجادله ایران و آمریکا نقش مهمی برعهده نمی گیرد
چین در مجادله ایران و آمریکا نقش مهمی برعهده نمی گیرد
ساعت 24 - ایران و آمریکا در سیاست خارجی چین کاملاً جایگاه متفاوتی دارند. آمریکا در اولویت اول سیاست خارجی چین قرار دارد و اولویت دوم سایر قدرتها مانند روسیه هستند و اولویت سوم کشورهای همسایه هستند و اولویت چهارم جهان در حال توسعه است که ایران در حال حاضر بخشی از این جهان در حال توسعه است.
چینیها در این قالب معتقد نیستند که میتوانند راه حلی برای تعارض میان ایران و امریکا داشته باشند. مسئله آنها این است که چگونه میشود از آسیبهای تعارض آمریکا و ایران بر منافع ملی چین جلوگیری کرد و یا این آسیب ها را کاهش داد. به همین دلیل چینی ها به سمت کاهش وابستگی به نفت خاورمیانه حرکت کردند و به سمت برزیل و کشورهای دیگر رفتند. در موضوع مسئله هستهای ایران دیدگاه چینی ها این است که این مسئله باید از مسیر چندجانبهگرایی و با تکیه بر دیپلماسی از مسیر شورای امنیت حلوفصل شود. الان هم منطق حمایت صریح چینی ها از برجام و اینکه برجام مبنای راهحل سیاسی برای برنامهای هستهای باشد همین است. فکر میکنند در این حد میتوانند بر تعارض بین ایران و آمریکا نقش داشته باشند. اما اینکه بیایند این مسئله را حل کنند و یا اینکه بخواهند نقش کلیدی در آن داشته باشند مدنظر نیست. در واقع هیچ مسئلهای در خاورمیانه برای چینیها آنقدر اهمیت ندارد که بخواهند در آن ورود کنند و بیشتر تمرکز آنها بر کاهش آسیبهای ناشی از این تعارض است.
کارنامه هیچ کدام از کشورهای باقیمانده در برجام خیلی قابل دفاع نیست. تراژدی که در این سالها برای مردم ایران رخ داد روشنکننده است که اینها در انجام تعهدها به آن شکلی که ما انتظار داشتیم عمل نکردند یا نتوانستند عمل کنند. فکر میکنم عمدهترین دلیل این بود که آمریکا از طریق سیستم مالی به ایران فشار میآورد و در حوزه مالی قدرت مسلط است. چین همزمان با اینکه ترامپ از برجام خارج شد، به شدت عکسالعمل نشان داد و ضربههای که آمریکا به چین زد هم کمتر از ایران نبود. آمریکا شرکتهای چینی را امنیتزدایی کرد و از کلیت سیستم اقتصاد چین مشروعیتزدایی کرد و در این اواخر حزب کمونیست چین را بهعنوان غارتگر بینالمللی مطرح کرد. برای چین حملات ترامپ بسیار سنگین بود. چینیها بیشتر اولویتشان مدیریت ترامپ و حملاتی بر دیپلماسی تهاجمی ترامپ بود. در برجام چینیها همیشه در حاشیه بودند. لحظهای که برجام زیر ضربه آمریکا رفت چینیها از حاشیه به متن درنیامدند. اما در عمل به دلایل ساختاری برای حفظ موقعیت اقتصادی ایران بیشترین نقش را چین داشت. تنها کشوری که از ما نفت خرید و روزنه اقتصادی را برای ایران باز کرد چین بود. اگر مقایسه کنیم با اروپاییها که ادعاهای زیادی داشتند و دو سال میخواستند اینستکس را راه بیندازند و نشد چینیها کمک کردند تا اقتصاد ایران از هم نپاشد. این کمکها قطعاً در حدی که توان چین باشد، نبود. زیرا چینیها در ابتدای خروج آمریکا از برجام ضربهای دریافت کردند که ضربه به هوآوی بود.
هوآوی نماد اقتصاد جهانیشده چین است و پروندهای که آمریکا به بهانه ایران برای هوآوی باز کرد این شرکت را تا مرز فروپاشی پیش برد. رئیسجمهور چین به طور مستقیم با آمریکا در این باره صحبت کرد و بخشی از تحریمها از بین رفت. چینیها اگر اراده میکردند میتوانستند شرکتهایشان را وارد ایران کنند و باید ریسکش را میپذیرفتند. مثلاً در مورد سیانپیسی، چین سی درصد از پارس جنوبی را داشت، بعد از اینکه آمریکا از برجام خارج شد ایران 50 درصد دیگر به سیانسیپی داد. اما دولت آمریکا تیمی را مأمور کرد که با چین صحبت کنند و به آنها گفته شد که در صورت حضور در ایران تحریم خواهند شد و چین هم خارج شد. بنابراین چین شرکتهایش را در معرض ریسکهای جدی قرار نداد و ما را به سمت شرکتهای متوسط و بومی چین برد. اما کار چین در مقایسه با اروپاییها خوب بود. اروپاییها هیچ کاری برای ایران نکردند، در حالیکه شرکتهای زیادی از چین تحریم شدند.
ساعت 24