نقد و بررسی فیلم منک (Mank)

نقد و بررسی فیلم منک (Mank)   ماجرای ساخت « Mank » با نوشتن فیلمنامه در سال 1990 توسط جک فینچر ( پدر دیوید فینچر ) آغاز شد. در ابتدا قرار بود دیوید فینچر پس از ساخت « بازی » این اثر را با حضور کوین اسپیسی و جودی فاستر کارگردانی کند اما اصرار این کارگردان به  فیلمبرداری به صورت سیاه و سفید باعث شانه خالی کردن کمپانی های فیلمسازی از سرمایه گذاری بر روی اثر گردید و پروژه ساخت فیلم به طور رسمی منتفی شد. پس از درگذشت پدر دیوید فینچر در سال 2003، تلاش های این کارگردان برای ساختن « Mank » باز هم به نتیجه مشخصی نرسید تا اینکه ظهور رسانه های اینترنتی از جمله نتفلیکس، این فرصت را مهیا کرد تا فیلمسازان به سراغ پروژه های خاص خود بروند. نتفلیکس همواره علاقه خود را به جذب فیلمسازان مطرح جهان نشان داده، به حدی که آنها را به ساخت پروژه های شخصی شان تشویق کرده است. آلفونسو کوآرون و مارتین اسکورسیزی از جمله فیلمسازان مطرحی هستند که با فرصت مهیا شده توسط نتفلیکس سرانجام توانستند آثار مطبوع شان که سال ها رویای ساخت آن را داشتند بسازند و منتشر نمایند و حالا نوبت ورود دیوید فینچر به لیست این شبکه است. « Mank » درباره فیلمنامه نویس پر دردسری به نام هرمن جی. منکیویچ یا منکیویتس ( گری اولدمن ) است که به دلیل رفتارها و اظهار نظرهای مختلف از بدنه هالیوود رانده شده و حالا قصد دارد با نوشتن یک فیلمنامه خود را اثبات نماید. او پس از یک تصادف و آسیبی که می بیند، خانه نشین شده و در طی این دوران باید فیلمنامه را به اتمام رسانده و در اختیار اورسن ولز قرار دهد اما... برای درک کامل فیلم « Mank » نیاز است تا تماشاگر اطلاعات نسبی از ماجراهای طولانی « همشهری کین » و رفتارهای اورسن ولز داشته باشد. فیلم با این پیش زمینه آغاز می شود که مخاطب تا حد زیادی به این مسائل آگاه است و نیازی نیست تا گریزی به دهه 30 میلادی در هالیوود زده و مسائلی مانند بحران اقتصادی،اوج گرفتن ولز و مسائل مختلف در کمپانی های قدرتمند آن زمان نظیر MGM را مرور نماید. از این رو، فینچر از همان دقایق اولیه ما را با شخصیت منکیویچ آشنا می کند و خیلی سریع ما را به دل قصه و تجربه های این نویسنده دائم الخمر در هالیوود می برد. فینچر در « Mank » به خوبی توانسته شخصیت منکیویچ و آنچه که بر او گذشته تا الهام بخش نگارش فیلمنامه « همشهری کین » شود را به تصویر بکشد. البته شاید بتوان در این بخش ایرادات جدی را به قصه « Mank » وارد دانست که واقعی بودن داستان را وارد چالش جدی می کند. اختلاف ولز و منکیویچ یکی از ماجراهای طولانی در هالیوود محسوب می شود که همواره اظهار نظرهای گوناگون درباره آن مطرح شده است. عده ای معتقد بودند که ولز هرگز نابغه نبوده و به واسطه حضور افراد خبره در کنارش توانسته به اعتبار بزرگی دست پیدا کند. حتی فینچر نیز تا پیش از انتشار « Mank » با صحه گذاشتن بر این ادعا، تجربه بصری جذاب « همشهری کین » را حاصل حضور تیم فنی قدرتمند در کنار این کارگردان دانست و نه نبوغ شخصی او! این دیدگاه اما با تحقیقاتی که صورت گرفت تا حد زیادی رد شده و حالا دیدگاه غالب این است که ولز نیز در کنار منکیویچ نقش مهمی در خلق « همشهری کین » داشته است. با این حال، فیلم به طور مشخص طرف منکیویچ را گرفته و تجربه های گوناگون او در مواجه با هالیوود و سیاست را موضوع الهام بخش اصلی برای خلق « همشهری کین » می داند. تجربیاتی که فینچر با روایت آنها، به تاریخ پر فراز نشیب ایالات متحده در دهه 30 پرداخته و اطلاعات جالب و ارزشمندی را در اختیار تماشاگر قرار داده است. رابطه کمپانی های فیلمسازی و مخصوصاً سران آنها که افرادی پر نفوذ و در عین حال خودخواه و دروغگو هستند، بخش کوچکی از تاریخ پر زرق و برق هالیوود را روایت می کند که فارغ از نیرنگ های گوناگون برای حفظ جایگاه، گاهی حتی به سیاست نیز سر و شکل مشخصی می دادند تا پیکره دروغ شکل زیبایی به خود بگیرد. در این وضعیت، « Mank » منکیویچ را دائم الخمر اما صادق معرفی می کند. مردی که زبان گزنده ای دارد و همین زبان سرخ او را علی رغم استعداد بالایش، به حاشیه رانده است. فیلمنامه « Mank » از حیث توجه به جزئیات و بصری و فنی، قطعاً یکی از بهترین آثار سال به شمار می رود که با توجه به نبود رقبای مهم در فصل جوایز اسکار سال بعد، می تواند نامزدی های فراوانی را در رشته های طراحی صحنه و فیلمبرداری و حتی تدوین کسب نماید. وسواس فینچر در ساخت « Mank » در طول فیلم به راحتی قابل مشاهده است و لذت تجربه آن را دو چندان می کند. موسیقی متن زیبای فیلم نیز زیبایی های بصری اثر را که با تصمیمی جسورانه به صورت سیاه و سفید روایت شده را قوت بخشیده است. البته تصمیم فینچر برای انتشار « Mank » به صورت سیاه و سفید با هدف نزدیک شدن اثر به حال و هوای آثار کلاسیک، جز در ظاهر کارکرد دیگری نداشته است. روایت « Mank » نشانی از روایت قصه های کلاسیک هالیوودی ندارد و پیچیدگی های مدرن آن، کلاسیک بودن فیلم را زیر سوال برده است و به نظر می رسد ظاهر سیاه و سفید تنها یک ادای دین ظاهری به سینمای کلاسیک باشد. اما بزرگترین ایراد فیلم را می توان در عدم پرورش شخصیت های مکمل دانست. علی رغم زمان بیش از 2 ساعت « Mank »، تقریباً هیچ شخصیت مهم مکملی در فیلم حضور ندارد که بر قصه تاثیرگذار باشد. همه این شخصیت های مکمل به نوعی سر راه منکیویچ قرار می گیرند تا الهام بخش او برای خلق « همشهری کین » باشند و کارکرد مستقل دیگری ندارند. از این جهت روایت فیلم روندی اپیزودیک به خود می گیرد که پیوستگی چندانی میان آن ها وجود ندارد. این روایت ها گاه به سیاست و انتخابات گره می خورد و گاه به رویکردهای اجتماعی در خصوص نگاه هالیوود به کمونیست ها و سوسیالیست ها. حتی ماجرای ماریون دیویس نیز فاقد پیچیدگی روایی است و در حد رویدادی گذری در فیلم مطرح شده است. شاید مهمترین شخصیت مکمل فیلم که بسیاری منتظر حضور او در فیلم بودند، اورسن ولز است که در دقایق پایانی به فیلم اضافه می شود. تصویری فینچر از ولز ارائه داده همان دیدگاه قالب ضد ولز است. فردی عصبی که دستاوردهای دیگران را به اسم خود جا زده و در هالیوود به اسم نابغه شناخته می شود. ستاره بی چون و چرای « Mank » گری اولدمن است. نقش آفرینی اولدمن در « Mank » قطعاً نامزدی اسکار را برای او به همراه خواهد داشت و اگر خبری از رقبای مهم در فصل جوایز نباشد، او می تواند امیدوار باشد که برای بازی در این فیلم اسکار بهترین بازیگر را برای دومین بار کسب نماید. اولدمن با تسلط کامل در نقش منکیویچ دائم الخمر به ایفای نقش پرداخته و بازیگران مکمل زیر سایه هنرنمایی او قرار گرفته اند. آماندا سیفرید نیز در نقش ماریون دیویس می تواند امید به نامزدی اسکار داشته باشد. حضور در نقش دیویس از آن دست نقش آفرینی هایی است که هالیوود علاقه بسیاری به آن نشان می دهد! تماشای « Mank » می تواند بسیاری از تماشاگران را خسته کند به حدی که از تماشای کامل فیلم منصرف شوند. به همین دلیل شاید کسب اطلاعات لازم درباره چگونگی ساخت فیلم « همشهری کین » و ماجراهای ولز و هالیوود بتواند کمی از سردرگمی مخاطب هنگام تماشای فیلم بکاهد. در عین حال ذکر این نکته نیز ضروری است که « Mank » به طور مشخص " غیر فینچری " ترین فیلم کارگردانش محسوب می شود. در روایت « Mank » خبری از نبوغ فینچر نیست و تنها بخشی که می توانیم حضور کارگردان را حس کنیم، طراحی صحنه و فیلمبرداری دقیق و گرفتن بازی های فوق العاده از بازیگران است. اما اگر بیش از این به دنبال نام فینچر در « Mank » می گردید، این فیلم به طور مشخص شما را ناامید خواهد کرد. فیلم جدید فینچر ادای دینی به پدر مرحومش است و در نهایت یک اثر بیوگرافی محسوب می شود که احتمالاً به دلیل سوژه اش در فصل جوایز مورد توجه ویژه آکادمی اسکار قرار خواهد گرفت.                                                              منتقد : میثم کریمی این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت " مووی مگ " به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد. به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید   منک (Mank) کارگردان : David Fincher نویسنده : Jack Fincher بازیگران : Gary Oldman...Herman Mankiewicz Amanda Seyfried...Marion Davies Lily Collins...Rita Alexander Tom Pelphrey...Joe Mankiewicz ژانر : درام برای مطالعه ادامه این مقاله روی عکس کلیک کنید مووی مگ #نقد_فیلم_خارجی #سینما #نقد_فیلم