افسردگی | انواع افسردگی را بشناسید
افسردگی | انواع افسردگی را بشناسید
افسردگی از جمله اختلالات خلقی است که ویژگی اصلی آن، ملال یا غم فراگیر و آزارندهای است که فرد مبتلا آن را تجربه میکند. اگر خلق افسردهای داشته باشید احتمالا با برخی از این علائم مانند کاهش انرژی، از دست دادن لذت و علاقه، احساس گناه، کاهش تمرکز، افکار مرگ و... درگیر هستید. چنانچه افسردگی، در مراحل اولیه تشخیص داده شود، میتوان آن را با استفاده از دارو درمانی، جلسات روان درمانی، مشاوره روانشناسی و حتی با تغییر سبک زندگی تا حد زیادی بهبود بخشید و درمان کرد. اما اگر علائم افسردگی نادیده گرفته شود، در طولانی مدت میتواند سبب مختل کردن عملکرد فرد و حتی خودکشی شود. با توجه به اینکه افسردگی شامل طیف وسیعی از اختلالات است و انواع گوناگونی دارد، توجه به نشانهها و درمان از اهمیت بالایی برخودار است. از همین رو در ادامه به طور کامل درباره آن صحبت خواهیم کرد.
افسردگی یکی از انواع اختلالات خلقی است که در میان افراد جامعه شایع است. افسردگی به هر شکلی که باشد باعث میشود نگرش فرد نسبت به خودش، دیگران و دنیا تغییر کند. در واقع احساس ناامیدی و بدبینی کل زندگی شما را درگیر میکند. مسلما نشخوارهای فکری در مورد اتفاقات ناگوار یا اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شدهاید مانع از این میشود که زندگی شادی داشته باشید. عدم لذت بردن از تمام چیزهایی که قبلا برایتان هیجان انگیز بوده مورد دیگری است که در انواع افسردگی دیده میشود.
افسردگی اساسی كه با تركيبی از علائم مشخص میشود؛ باعث اختلال در تواناییهای فرد از قبيل كار كردن، خوابيدن، مطالعه كردن، غذا خوردن و يا انجام فعاليتهای لذت بخش میشود. این نشانهها ممکن است شامل احساس غم و اندوه یا پوچی در اکثر روزها، از دست دادن علاقه به کارها، کاهش یا افزایش غیر منتظره وزن، بیخوابی یا پرخوابی، کاهش توانایی فکر یا تمرکز کردن، افکار مرگ و خودکشی، فقدان انرژی یا خستگی باشند. این اختلال ناتوان كننده است و فرد را از كار كردن و فعاليت به صورت عادی باز میدارد. افسردگی اساسی با ویژگیهای مالیخولیایی نیز جزء همین نوع قرار میگیرد و تشخیص جداگانهای ندارد.
ديستایمی یا افسرده خويی، دارای نشانههای مشابه با افسردگی اساسی است. اما علائم آن با شدت کمتری بروز میکند و حالت افسرگی مزمن را دارد. طول دوران اختلال افسرده خویی طولانیتر است. هر دوره بیماری آن، حدود 2 سال طول میکشد. این اختلال ممكن است فرد را ناتوان نسازد؛ اما باعث میشود که فرد برای مدت طولانی از زندگی لذت نبرد و بازدهی شغلی، تحصیلی و هر فعالیت دیگر او با افت همراه گردد.
در اختلال ملال پیش از قاعدگی، زنان در طول دوران قبل قاعدگی خود دچار تغییرات در خلق، تحریک پذیری، ناراحتی، رنج و اضطراب میشوند. اما این تغییرات بعد از شروع دوره قاعدگی کاهش پیدا میکند. اگرچه بسیاری از زنان در این دوران دچار تغییرات طبیعی خلق میشوند که نباید آن را با این اختلال اشتباه گرفت.
کودکانی که بسیار تحریک پذیر یا خشمگین هستند و مداوم دچار طغیانهای خشم و پرخاشگری میشوند، به این اختلال مبتلا هستند. این کودکان با افراد حاضر در مدرسه، منزل و سایر مکانها مشکل دارند. در واقع پرخاشگری آنها چیزی فراتر از سطح رشدیشان است.
تولد نوزاد جدید میتواند با تغییرات هورمونی و خلقی مادر همراه باشد و مراقبت از نوزاد خود یک چالش جدید است که اضطراب و بی خوابی به ارمغان میآورد. اگر این علائم ادامه پیدا کند میتواند منجر به افسردگی بعد از زایمان شود. این نوع افسردگی در خلال يک ماه پس از فارغ شدن مادر برای او رخ دهد. جالب است بدانید افسردگی بعد از زایمان در مردان نیز به دلیل رویارویی با مسئولیتهای جدید و عدم آمادگی ممکن است روی دهد.
افسردگی سایکوتیک از انواع افسردگی اساسی است که با علائم روان پریشانه (توهم و هذیان) به همراه خلق پایین در فرد ایجاد میشود. طی آن ارتباط فرد با دنیا واقعی نیز قطع میشود. این نوع از افسردگی نشانه شدت بالای این اختلال است.
افسردگی فصلی در طول ماههای زمستان، زمانی كه نور طبيعی خورشيد كمتر است ظاهر میشود. معمولا سالی یک بار برای فرد رخ میدهد. این اختلال باعث نوسانات خلقی در فرد میشود. گاهی ممکن است در بهار یا تابستان نیز برای فرد اتفاق بیافتد.
دپرشن ناشی از دارو یا بیماری در اثر مصرف دارو یا به دنبال ابتلا به بیماری خاص به وجود میآید.
افسردگی آتیپیک یا غیر معمول نوعی از افسردگی اساسی است که در آن فرد در اکثر دورههای افسردگی خود واکنش پذیری خلقی بالایی را نشان میدهد. به این معنا که در واکنش به اتفاقات مثبت واقعی یا محتمل میتواند احساس شادابی را تجربه نماید. در سایر مواقع افسردگی او اغلب به صورت علائم زیر خود را نشان میدهد.
- افزایش چشمگیر وزن یا اشتها
- پرخوابی
- فلج سربی یا همان احساس سنگینی و خشکی در دستها و پاها
- نشان دادن الگوی پایدار حساسیت نسبت به طرد شدن در روابط بین فردی که باعث اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی آنها میشود.
افسردگی ملانکولیک یا همان افسردگی مالیخولیایی مشخصه خاصی از افسردگی اساسی است که الگوی بروز علائم در آن معمولا به صورت زیر اتفاق میافتد.
- احساس فقدان لذت شدید
- عدم واکنش به محرکهای لذت بخش عادی (یعنی فرد حتی به طور موقتی و کوتاه نیز احساس بهتری پیدا نمیکند)
- احساس یاس و دل مردگی بسیار عمیق یا ترشرویی
- شدیدتر بودن افسردگی در هنگام صبح
- سحرخیزی زودتر از موعد
- سرآسیمگی یا کندی روانی- حرکتی چشمگیر
- بی اشتهایی فوق العاده و یا کاهش وزن چشمگیر
- احساس گناه بسیار زیاد و نامتناسب با موقعیت
اگرچه دلایل افسردگی هنوز به طور کامل کشف نشده است اما به نظر میرسد مجموعهای از عوامل در تعامل با یکدیگر در بروز این مشکل نقش داشته باشند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
بررسیها نشان میدهند که رویدادهای ناخوشایند دوران کودکی از جمله مهمترین عواملی هستند که میتوانند در بروز افسردگی تاثیر داشته باشند. به خصوص اگر این رویدادها در اشکال مختلف و به طور مکرر روی داده باشند. برای مثال جدا شدن از والدین به دلیل مرگ یا طلاق و تجربه سوءاستفادههای جسمی، عاطفی و جنسی از کودک از جمله مهمترین وقایع مرتبط با بروز دپرشن در آینده هستند.
مطالعات بیانگر این نکته هستند که آمادگی ژنتیکی میتواند تاثیر مهمی در بروز دپرشن داشته باشد. تا جایی که در پژوهشها مشخص شده است اعضای درجه یک خانواده افراد مبتلا به دپرشن 2 تا 4 برابر بیشتر از جمعیت عمومی در معرض خطر ابتلا به این مشکل قرار دارند. همچنین آزمایشاتی که دوقلوهای همسان را به طور طولانی مدت مورد مشاهده قرار دادهاند وجود زمینههای ژنتیکی را در مورد افسردگی تایید کردهاند.
خلق و خو به صفات رفتاری گفته میشود که از ابتدای تولد در ما وجود دارند و تا حد زیادی تحت تاثیر عوامل فیزیولوژیک قرار دارند. بررسیها نشان میدهد افرادی که از نظر خلق و خو هیجان پذیری منفی بالاتری دارند یا به عبارت دیگر حساس تر و زودرنج هستند بیش از دیگران در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارند.
استرسها و فشارهای زندگی یکی از مهمترین عواملی هستند که میتوانند در بروز افسردگی نقش داشته باشند. تجربه طلاق، از دست دادن عزیزان، مشکلات مرتبط با کار و مسائل اقتصادی از جمله رایجترین موضوعاتی هستند که در ارتباط با دپرشن در نظر گرفته میشوند.
اضطراب و افسردگی دو روی یک سکه هستند. در واقع در اکثر مواقع اختلالات اضطرابی با انواع دپرشن به صورت همزمان وجود دارد. برای مثال اکثر افرادی که مبتلا به اضطراب فراگیر هستند و یا دچار اختلال آگورافوبیا (گذرهراسی) هستند اغلب به مرور دچار افت خلقی میشوند و دپرشن را نیز تجربه میکنند. از دیگر اختلالات همایند با دپرشن میتوان به اختلالات خوردن، اختلالات خواب و سوء مصرف مواد اشاره کرد.
روشهای مختلف درمانی برای درمان افسردگی وجود دارد که در ادامه به مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.
فرضیه مونوآمینی در درمان افسردگی به ما میگوید که این اختلال در اثر بروز تغییرات شیمیایی در مغز پدید میآید. در واقع کاهش نوروترنسمیترهایی نظیر سروتونین و نوراپی نفرین در مغز باعث میشوند که فرد علائم دپرشن را از خود بروز دهند. از همین رو بسیاری از متخصصان تلاش میکنند با تجویز داروهایی که سطح این انتقال دهنده را در سیستم عصبی بالا میبرند کمک کنند تا فرد بهبودی خود را بازیابد. از جمله مهمترین داروهای ضد افسردگی میتوان به سه حلقهایها، مهارکننده های اختصاصی بازجذب سروتونین و داروهای مهارکننده مونوآمین اکسیداز اشاره کرد.
درمان شناختی رفتاری امروزه به عنوان موثرترین روش برای درمان افسردگی شناخته میشود. در این رویکرد درمانگر تلاش میکند تا باورهای غلط و تحریفهای ذهنی که منجر به الگوهای رفتاری افسرده ساز در زندگی میشوند را شناسایی کرده و با ارائه تکلیفهایی نظیر ثبت افکار و فعال سازی رفتاری به کاهش علائم فرد کمک کند. در واقع در رویکرد شناختی رفتاری اینگونه تصور میشود که تمام هیجانات و رفتارهای ناخوشایند ریشه در افکار ناکارآمد دارند. در نتیجه با ایجاد تغییر در این زمینه میتوان در سایر ابعاد نیز تغییرات مهمی ایجاد کرد.
در گروه درمانی درمانگر تلاش میکند تا گروهی از افرادی که با مشکلات مواجهی روبهرو هستند را در کنار یکدیگر قرار داده و از آنها بخواهد تا در مورد تجربیات خود با یکدیگر گفتوگو کنند. این روش اغلب با ایجاد یک شبکه حمایت اجتماعی در اطراف فرد افسرده میتواند از انزوا و گوشه گیری او کم کرده و مهارتهای بین فردیش را بهبود بخشد. همین مسئله در بهبود احساسات منفی مراجع تاثیر بسزایی میگذارد و به او کمک میکند تا به سازگاری بالاتری دست یابد.
در خانواده درمانی درمانگران معتقدند که مشکل یک فرد از الگوهای رفتاری ناسالم در کل سیستم خانواده ناشی میشود. در نتیجه برای دست یابی به درمان موفق و پایدار لازم است که سایر اعضا نیز در فرایند بهبودی درگیر شوند و تعاملات میان اعضا مورد بررسی قرار بگیرد. روانشناسان در خانواده درمانی تلاش میکنند به شما نشان دهند که چه رفتارهایی میتوانند سلامت روان هریک از شما را به خطر بیاندازند و برای پیشگیری از آنها باید چه کاری انجام داد.
درمان الکتروشوک (ECT) و تحریک مغناطیسی جمجمهای تکرارشونده (RTMS) از جمله روشهای درمانی برای این اختلال هستند که در بسیاری از موارد نتیجه بخش بوده و موجب بهبودی فرد میگردند. البته این روش تنها در مورد افسردگی بسیار شدید که به دارو درمانی و رواندرمانی پاسخ نمیدهد به کار گرفته میشود و در سایر موارد کاربرد چندانی ندارد.
درمان بین فردی یکی از رویکردهای رایج در درمان افسردگی است. در این رویکرد فرض بر این است که فقدان برخی مهارتها در زندگی منجر به تجربیات منفی میشوند که در نهایت به احساس افسردگی میانجامند. برای مثال عدم برخورداری از مهارت جرات مندی باعث میشود افراد دائما بر خواستههای خود پا بگذارند و تسلیم فشارها و خواستههای بیرونی شوند. درمانگران با شناسایی مهارتهایی که مراجع در آنها ضعف بیشتری دارد و ارائه آموزشهایی در این زمینه کمک میکنند تا تجربیات مثبت زندگی فرد را بیشتر کنند و به این ترتیب به احساسات منفی خاتمه بخشند.
بله بروز تغییراتی در میل و عملکرد جنسی از جمله عوارض رایج اکثر داروهای ضد دپرشن هستند. برای رهایی از این مشکل لازم است این موضوع را با پزشک خود در میان بگذارید تا در صورت امکان نوع گروه دارویی شما را تغییر دهد. همچنین کمک گرفتن از روان درمانی و مشاوره افسردگی در کنار داروها به شما کمک میکند تا بتوانید کم کم آنها را کنار بگذارید و عملکرد طبیعی خود را بازیابید.
حامی هنر زندگی
#افسردگی #انواع_افسردگی #افسردگی_چیست #اختلال_افسردگی #انواع_اختلال_افسردگی