موی چون غالیه و روی چو دیباست تو را

موی چون غالیه و روی چو دیباست تو را عقده از غالیه
موی چون غالیه و روی چو دیباست تو را
عقده از غالیه بر دیبا زیباست تو را

مرده از دو لب شیرینت همی زنده شود
در دو لب‌ گویی افسون مسیحاست تو را

عاشق و شیفته سرو صنوبر شده‌ام
زانکه چون سرو صنوبر قد و بالاست تو را

قبله زی خلخ و یغماست مرا تا بزیم
زانکه اصل و نسب از خلخ و یغماست تو را

شادی جان من است آن صدف مرجان رنگ
که درو سی و دو تا لولو لالاست تو را

تویی آن سرو خرامنده که در باغ جمال
با گل و لاله همه ساله تماشاست تو را

تویی آن ماه دو هفته که در برج نشاط
زهره برده است و میان بسته به ‌جوزاست تو را

بیش روی تو همی سجده برد قیصر روم
تا به ‌خورشید سر از ملک چلیپاست تو را

نیست از جملهٔ خوبان و ظریفان جهان
یکتن از بنده و آزاد که همتاست تو را

پشت خوبان همه در خدمت تو هست دو تا
زانکه در خدمت خسرو دل یکتاست تو را

امیر محمد معزی

#امیر_محمد_معزی