امید به زندگی

امید به زندگی  اگه صدای تلویزیون رو كم كنیم حتما
امید به زندگی

اگه صدای تلویزیون رو كم كنیم حتما صدای پرنده‌ها رو میشنویم.
اگه داریم راه میریم یه لحظه به كرونا فكر نكنیم صدای پاییز توی گوشمون میپیچه.
اگه اخبار تعطیل بشه بچه‌ها هنوز دارن میخندن.
ما از هوا میترسیم وگرنه نسیم داره میوزه.
كرونا بویاییمون رو از بین برده وگرنه بوی زندگی همه جا هست.
بیش از اینكه مردم ویروس رو پخش كنن، رسانه‌ها دارن اینكار رو میكنن.
خبر، بیشتر از كرونا نفسمون رو گرفته، عدد بیش از ویروس ما رو ضعیف كرده.
كرونا بیش از اینكه بیمارستانها رو پر كنه مغز ادمیزاد رو اشغال كرده.
مرگ همیشه همنشین بشر بوده ولی هرگز زندگی اینقدر غریب نبوده.
ترس همیشه كنار ادمیزاد بوده ولی نه اینقدر عجین.
ترس از بیماری، ترس از فقدان، ترس از مرگ همیشه سر طاقچه نشسته بوده ولی هرگز این اندازه به شور زندگی دهن كجی نكرده.
ما بدهكاریم.
بدهكاریم به بچه‌ها كه خوابشون رو آشفتیم.
بدهكاریم به پنجره‌ها كه بسته موندن.
بدهكاریم به آسمون كه ماههاست بهش نگاه نكردیم.
بدهكاریم به لبهایی كه نبوسیدیم، به دستهایی كه نفشردیم.
بدهكاریم به خنده‌هایی كه با ترس از كرونا ناتموم موند.
بدهكاریم به لذتی كه نبردیم.
ما بدهكاریم به شور زندگی كه در تقابل با مرگ تنهاش گذاشتیم.
كرونا ترسناكه، مرگ هراس‌انگیزه، ولی زندگی از همه اینها بزرگتره، عمیقتره.
از زیر همین ماسكها هم میشه پاییز رو مهمان ریه‌ها كرد.
وسط اینهمه بیماری و مرگ هم میشه شور زندگی رو دید.
خش خش پاییز هست. آدمهایی كه دوستشون داریم، بچه‌هایی كه توی خونه‌هامون امید میپاشن.
ما باید زندگی كنیم، نفس عمیق بكشیم، بخندیم، نترسیم و دست زندگی رو بگیریم.
باید غبار مرگ و بیماری رو گردگیری كنیم.
باید به جای اخبار واكسن‌حافظ بخونیم.
به جای علایم بیماری، علایم زندگی رو مرور كنیم.
باید مراقب باشیم و امیدوار.
به جای هراس از مرگ، كیف كنیم از زنده بودن.
از اینكه نفس میكشیم. از اینكه ادمهای زیادی سالمن. از اینكه مریضها خوب میشن.
سد ترس و هراس رو بشكنیم و بذاریم رود زندگی همه چیز رو ببلعه.
زرد و قرمز و نارنجی مال پاییزه. تموم میشه.
ما به این زندگی بدهكاریم.