خستگی و حوصله نداشتن که به معنای دوست نداشتن نیست. آدمها ح...

خستگی و حوصله نداشتن که  به معنای دوست نداشتن نیس
خستگی و حوصله نداشتن که به معنای دوست نداشتن نیست. آدمها حق دارند گاهی کلافه باشند و دلشان تنهایی بخواهد؛ مگر مادرها وقتی از شیطنت و لجبازی بچه هایشان خسته میشوند و میگویند دیگر دوستت ندارم، چیزی از دوست داشتنشان کم میشود؟! یا پدرها که گاهی یادشان میرود با بچه هایشان بازی کنند و آنها را ببوسند دوست داشتنشان تمام شده است؟!
من هم دوستت دارم، حتی وقتی یادم میرود در طول روز با پیام های عاشقانه حالت را خوب کنم، یا گاهی که چایت را داغ میخوری فراموش میکنم چشم غره بروم و مجبورت کنم برای سرد شدنش صبر کنی، یا وقتی لباس جدیدت را نشانم میدهی و نمیگویم چرا بی من برای خودت خرید کرده ای...
تمام عصرهایی که آمدی و در آغوش نگرفتمت، بد اخلاق بودم و دلم تنهایی میخواست، تمام شب هایی که برایت شعر نخواندم و بیدار نماندم که بخوابی و نگاهت کنم...
تمام این وقت ها عشقت مثل باران بر سرم میبارید،
اما جان دلم...
آدم گاهی یادش میرود عاشقی کند.
نه اینکه عاشق نباشدها، اتفاقا خیلی عاشق است؛ اما حال حوصله اش ابریست و ترجیح میدهد عشق را پشت ابر اندوهش پنهان کند تا آفتاب سرزندگی و نشاط دوباره بتابد.
اینجور روزها برای همه آدمها اتفاق می افتد. چون هیچکس آنقدر قدرتمند نیست که حالش همیشه خوب باشد و دوست داشتن را مدام زمزمه کند.
کاش حال بد هم را درک کنیم و خستگی و بی حوصلگی را پای بی علاقگی نگذاریم...
راستی جان دلم
حتی وقتی حال حوصله ات ابریست
دوستت دارم

نازنین عابدین پور

#نازنین_عابدین_پور