پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری

پیر اگر باشم چه غم عشقم جوان است ای پری  وین جوان
پیر اگر باشم چه غم، عشقم جوان است ای پری

وین جوانی هم هنوزش عنفوان است ای پری


هرچه عاشق پیرتر، عشقش جوانتر، ای عجب!

دل دهد تاوان، اگر تن ناتوان است ای پری


پیل ماه و سال را پهلو نمی کردم تُهی

با غمت پهلو زدم، غم پهلوان است ای پری


هر کتاب تازه ای کز ناز داری، خود بخوان

من حریفی کهنه ام، درسم روان است ای پری


از شماتت کم کن و تیغی فرود آر و برو

آمدی وقتی که حُر بی بازوان است ای پری


شاخساران را حمایت می کند برگ و نوا

چون کند شاخی که بی برگ و نوان است ای پری


روح سُهراب جوان از آسمانها هم گذشت

نوشدارویش هنوز از پی دوان است ای پری


جای شکرش باقی اَر واپَس بچرخد دوکِ عمر

با که دیگر آنهمه تاب و توان است ای پری


یاد ایّامی که دلها بود لبریزِ امید

آن اَوان هم عمر بود، این هم اوان است ای پری


با نواهای جرس گاهی به فریادم برس

کاین از راه افتاده هم از کاروان است ای پری


گر به یاقوت روان، دیگر نیاری لب زدن

باز شعر دلنشین، قوتِ روان است ای پری


گو جهانِ تن جهنّم شو، جهان ما دل است

کو بهشت ارغنون و ارغوان است ای پری


کام درویشان نداده خدمت پیران، چه سود

پیر را گو شهریار از شبروان است ای پری


"شهريار"

#شهریار