متن عاشقانه بهم رسیدن + متن عاشقانه وصال و رسیدن به معشوق

متن عاشقانه بهم رسیدن + متن عاشقانه وصال و رسیدن به معشوق یکی از زیباترین و به یاد ماندنی ترین روزهای زندگی انسان روز وصال و روز رسیدن به معشوق خویش است. بهم رسیدن موجب خوشحالی و سرور عاشق و معشوق می شود. در این پست برای شما بهترین و زیباترین متن عاشقانه بهم رسیدن؛ متن عاشقانه بهم رسیدنمون مبارک؛ متن عاشقانه وصال؛ متن عاشقانه برای رسیدن به معشوق؛ متن عاشقانه وصال یار جمع آوری کرده ایم، تا از آنها استفاده کنید و برای همسرتان، عشق تان و شخص مورد علاقه خود ارسال نمایید. و رویای ما به حقیقت پیوست، قلبهای ما به هم پیوست و زندگی آغاز شد به تو رسیدم در اوج آسمان عشق این بود قصه ی من و تو و سرنوشت تو آمدی و دنیا مال من شد همه ی انتظار و دلتنگی ها و غصه ها تمام شد تو آمدی و عشق آمد و پیوند ما در کتاب عشق ثبت شد باور نداشتم مال من شده ای لحظه ای به خودم آمدم و دیدم همه زندگی ام شده ای مثل یک معجزه ای، علت ایمان منی. همه هان و بله هستند، شما «جان» منی. جان من و جان تو را هر دو به هم دوخت قضا. کاش همه یکی را در کنار خود داشته باشیم که ما «تار» باشیم و او «پود». خوب شد به هم رسیدیم. نه، جدّاً خوب شد! وگرنه من از کجا میفهمیدم میشود یک نفر را انقدر دوست داشت؟ مثل راهی که هر چه می روی تمام نمی شود مثل کتابی که هر چه می خوانی تمام نمی شود… دوست داشتن “تو” بارانی ست که هیچ وقت بند نمی آید! من از تو سبز می شوم و تو از من ! به هم که گره بخوریـــــم و بهم برسیم بختمان باز می شود و خوشبختی قسمتمان … خوشبختی من در بودن باتو است و روز رسیدن به تو تقدیر خوشبختی من است دوعاشقیم، ولی در دو داستان جدا به هم رسیدن ما خوب بود، اگر می‌شد …. آغازی دوباره، قلبم دیگر تنها نیست؛ با تو جان گرفته است دوباره آغازی بی پایان، مرا از غروب عشق نترسان طلوع عشق ما، غروبی نخواهد داشت قلب من با تو، هیچ غمی نخواهد داشت همسر جاده ی عشق بهم رسیدنمون مبارک با هم باشیم نه یک سال بلکه یک عمر بگذار آوازه ی به هم رسیدنمون و با هم بودنمان چنان در شهر بپیچد که روسیاه شوند آنان که بر سر جدایی مان شرط بسته بودند . تو را همین گونه که هستی میخواهم، چون همین گونه مرا عاشق خودت کردی، همینگونه مرا اسیر عشق و محبتهایت کردی از وقتی آمدی، آمدنت برایم یک حادثه شیرین در زندگی ام بود، گرچه میترسیدم از پایان راه اما همسفرت شدم تا اینجا که رسیده ایم در کنار ماه…. درسته که فقط یک ساله با همیم، اما عشقی که به تو دارم بیشتر از هزار ساله، همیشه و تا ابد باهات میمونم، سالگرد به هم رسیدنمون مبارک عاشقتم و دوستت دارم، به خاطر کسی که هستی و به خاطر حس خوبی که همیشه به من میدی. سالگرد به هم رسیدنمون مبارک. مبهم بمان ای معشوق بی قرار در حس مبهم قرار با تو حلاوتی است که نیست حتی در وصال معشوق من شعر است و هر شعر وقتی نوشته میشود یک وصال است …. و شاید زیباترین خاطراتِ عاشقانه همانی ست که هیچگاه تجربه اش نکردی همانی ست که هیچوقت به آن نرسیدی… با من از وصال نگو.. قانونِ طبیعت این است ؛ که هر چه بیشتر برسی میگَندی، که آنچه بیشتر برسد می‌‌گَندد!! ای که نزدیکتر از جانی و پنهان ز نگه… هجر تو خوشترم آید ز وصال دگران… دیشب سرم به بالش ناز وصال و باز صبحست و سیل اشک به خون شسته بالشم پروانه را شکایتی از جور شمع نیست عمریست در هوای تو میسوزم و خوشم صبح و غزل و بوسه و آغوش و نگاهت روزی که چنین وصف شود، روزِ وصال است… چقدر خوب است کسی بیاید و تمام باورهای تلخت را به سادگی و تنها با بودنش از تو بگیرد. شعرترین حرف یک مرد همان «دوستت دارم» است. در آن نیمه شبی که تکیه بر بازویش خوابیده ای و همزمان با مرتب کردن موهایت به زبان می آورد. آدم وقتی کسی رو داره که دوستش داشته باشه، صبح ها خوشحال از خواب بیدار میشه. بیا جرأت حقیقت بازی کنیم. تو بگو جرأت؟ من میگویم: بمانی در کنارم تا ابد. من میخواهم تو از این به بعد تمام ماجرا باشی. کسی که کنارت می ماند، باید به او ایمان بیاوری! ماندن کم معجزه ای نیست در عصر ما. تجملات هیچوقت جاذبه ای برایم نداشته؛ من همیشه عاشق دلخوشی های ساده بوده ام؛ کتاب، یک فنجان قهوه و تویی که تمام مرا میفهمی. چه زیباست نشستن کنار دریا نشستن بر روی سنگ هایی که هیچ وقت دوست ندارند از هم دل بکنند درست شبیه انسانهایی که دوست ندارند از کنار محبوبشان جدا شوند آه چه زیباست… چه زیباست گوش دادن به صدای موج ها چه زیباست دیدن جنگ، میان موج و سنگ ها که هر یک برای رسیدن به معشوق تلاش می کنند… که موج برای ساحل و سنگ برای افزودن پیوند میان خود نگاهت که می کنم چیزی مرا از ” نداشـتـن ” ها جدا می کند با تـــو که می خـندم قفل های این روزها باز می شوند در تـــو که می میرم جاودانگی ، ترانه ی مرغان خوشخوان روزگارم می شود چه خوش اتفاقی ست رسیدن به معشوق بــا تـــو بــودن عاشقانه که صدایم می کنی نامم دل انگیــزترین آوای دنیــا را به خود می گیرد وصال دولت بیدار ترسمت ندهند که خفته ای تو در آغوش بخت خواب زده امید وصل تو جانم به رقص می‌آرد چو باد صبح که در گردش آورد ریحان دستت را که می گیرم در من جنگی شروع می شود برای عاشق تر شدن … عاشق تر ماندن فقط برای تو … روز و شب در فکر وصال یار باش عاشق یاری گلی بی خار باش این همه سعی وتلاش و جد وجهد می رسی بر عشق خویش دلدار باش ار چه وصل آسمان نبود بعید تو تلاش خویش دار بیدار باش عاقبت این بعد و هجران طی شود در پی وصل و وصال یار باش پارسی دی #آشپزی