بس که دل افسرده زین دریای پرنیرنگ شد

بس که دل افسرده زین دریای پرنیرنگ شد چون صدف هر ق
بس که دل افسرده زین دریای پرنیرنگ شد
چون صدف هر قطره آبی که خوردم سنگ شد

تا رهم در عالم بی منتهای دل فتاد
آسمان چون حلقه ی فتراک بر من تنگ شد

بوریای فقر پیش مردم بالغ نظر
از شکوه بی نیازیهای من اورنگ شد

داشت چون طوطی نهان در زنگ، خودبینی مرا
چشم پوشیدم ز خود، آیینه ام بی زنگ شد

خاکیان را رحمت حق می کند پاک از گناه
سیل با دریا به اندک فرصتی یکرنگ شد

صائب تبریزی

#صائب_تبریزی