تو سرمستی و ما صید پریشان

تو سرمستی و ما صید پریشان  تو آزادی و ما در بند ف
تو سرمستی و ما صید پریشان
تو آزادی و ما در بند فرمان

فراخ این باغ و گل خوش آب و رنگست
گرفتاریم و بر ما عرصه تنگست

تو جز در بوستان، جولان نکردی
نظر چون من، بدین زندان نکردی

اثرهای غم و شادی، یکی نیست
گرفتاری و آزادی، یکی نیست

چه راحت بود در بی‌خانمانی
چه دارو داشت، درد ناتوانی

کی این روز سیه گردد دگرگون
چه تدبیرم برد زین حبس، بیرون

مرا جز اشک حسرت، ژاله‌ای نیست
بجز خونابهٔ دل، لاله‌ای نیست

چه سود از جستن و گردن کشیدن
چمن را از شکاف و رخنه دیدن

پروین اعتصامی

#پروین_اعتصامی