نقد و بررسی فیلم افسانه تومیریس ( The Legend of Tomiris )

نقد و بررسی فیلم افسانه تومیریس ( The Legend of Tomiris ) « افسانه تومیریس » پر هزینه ترین فیلم تاریخ قزاقستان است که تا به امروز ساخته شده. گفته می شود بودجه این فیلم حدود 10 میلیون دلار بوده است. پیش از این مقامات قزاقستان اعلام کرده بودند:« سینما و دستاورد فرهنگی ما را نباید با بودجه سنجید. تلاش ما بر این است که برای نسل‌های آینده تاریخ خودمان را روایت کنیم». به نظر می رسد که خیز بلند سینمای قزاقستان برای صرف هزینه های هنگفت فیلمسازی در این کشور متاثر از تصویر ناخوشایندی باشد که آثاری همچون « بورات » بیش از یک دهه پیش بر جای گذاشت. فیلمی که هنوز هم مورد خشم مردم قزاقستان است و شهروندان این کشور آن را توهینی به سرزمین خود تلقی می کنند. ماجرای « افسانه تومیریس » اما متفاوت است. قزاق ها در قدم اول، به سراغ روایتی رفته اند که بسیاری با دیده شک به آن می نگرند. ( ادامه مطلب می تواند بخش هایی از فیلم را لو بدهد ) داستان فیلم درباره سکاهاست. قومی صحراگرد که زندگی عادی شان را با قبایل گوناگون می گذراندند اما در این میان، تقابل گاه و بی گاه آنها با خوارزمیان، باعث بروز اختلافاتی در میانشان شده بود. از این رو، زمانی که یکی از فرماندهان در یک توطئه به قتل می رسد، دخترش تومیریس ( المیرا تورسین ) از مهلکه گریخته و سودای انتقام از قاتلین پدرش را پی می گیرد، اما تهدید بزرگتری از جانب ایران متوجه اوست که باید با آن مقابله کند. « افسانه تومیریس » براساس روایت هرودوت از مرگ کوروش بزرگ ساخته شده است. در روایت هرودوت می خوانیم:« کوروش پس از فتح بابل برای پایان دادن به طغیان ماساگت ها به شرق رود آراکس ( سیحون ) لشکرکشی کرد. برنامه کوروش این بود که در ابتدا با بیوه پادشاه سابق این منطقه یعنی " تومیریس " ازدواج کند اما تومیریس معتقد بود که هدف کوروش از این ازدواج، تسلط بر سرزمین تحت فرمانروایی اوست و به همین دلیل پیشنهاد کوروش را رد کرد. این تصمیم باعث حمله کوروش به این منطقه شد و زمانی که آنها به رودخانه ای رسیدند که می بایست برای مقابله با سپاه سکاها از آن عبور می کردند، تومیریس به کوروش پیام داد که دو راه پیش رو دارد. اول اینکه از رود عبور کند و در سرزمین سکاها به جنگ با آنها بپردازد یا اجازه دهد لشگریان سکا از رود عبور کره و در خاک ایران به مبارزه بپردازند. کوروش پس از مشورت با فرماندهانش که اغلب موافق جنگ در خاک ایران بودند، در نهایت نظر کرزوس ( دایی مادرش ) را پذیرفت که معتقد بود باید در خاک سکاها جنگ صورت بگیرد. پس از این تصمیم لشگری به رهبری سپارگاپیس ( فرزند تومیریس ) توانست به بخشی از سپاه کوروش که از سپاه اصلی جدا شده بودند حمله کرده و آنها را شکست دهد. اما پس از اینکه سرمست از موفقیت شان در حال عیش و نوش بودند، سپاه کوروش از راه رسید و آنها را در حال مستی سرکوب کرد و سپارگاپیس را نیز اسیر کرد. پسر ملکه پس از اینکه از مستی بهوش آمد و خود را در زنجیر و اسیر کوروش دید، از وی تقاضا کرد که اجازه دهد زنجیر از دست و پای او باز شود که با موافقت کوروش همراه شد. سپارگاپیس نیز بلافاصله پس از آزادی به زندگی خود پایان داد تا این ننگ را هرچه زودتر با خود به گور ببرد! پس از این اتفاق، تومیریس تمام لشگر خود را جمع کرده و با قدرت تمام به سپاه کوروش حمله می کند و در یک نبرد بسیار سنگین در نهایت سپاه ایران را شکست می دهد و کوروش نیز کشته می شود. پس از پیروزی، تومیریس فرمان می دهد که خیکی را پر از خون کرده و سر کوروش را از تن جدا کنند و به داخل آن بیندازند. تومیریس سپس می گوید : « هرچند من تو را در جنگ شکست دادم ولی تو را از راه تزویر مصیبتی به من وارد کردی و فرزندم را از من گرفتی. همانطور که گفته بودم، حالا تو را از خونخواری سیر خواهم کرد!» روایت هرودوت همواره مورد تردید مورخان بوده است. نکته جالب آنکه شخصِ هرودوت درباره چگونگی مرگ کوروش بزرگ تردید دارد اما با این وجود روایت خود را بهتر از دیگران می داند! مورخان همواره بر این نکته تاکید کرده اند که کوروش بزرگ در زمان وقوع جنگ با سکاها به دلیل سن و سال بالا، شخصاً در جنگ ها شرکت نمی کرده و پسرانش به جای او در جنگ حاضر می شدند. عده ای دیگر نیز بر این عقیده هستند که کوروش بزرگ در جنگ با قبایل صحرانشین حضور داشته اما به دلیل کهولت سن و یا زخمی شدن در این دوران، درگذشته و جسد او را به پاسارگاد برگردانده اند تا دفن شود. اما روایت عجیب و غریب هرودوت که شبیه به رمانی تخیلی است، منبع الهام فیلمی شده که ساختار محتوایی فیلمنامه آن با ایرادات جدی مواجه هست. جدا دانستن سکاها از ایران در آن مقطع، اولین ایراد فیلم به شمار می رود. در تاریخی که فیلم روی می دهد، ماساگت ها اقوام ایرانی از تیره سکایی ها در آسیای میانه بوده اند. قومی که در شرق دریای خزر زندگی می کردند و جنگ های فراوانی را علیه هخامنشیان به راه می انداختند. در فیلم کوچکترین اشاره ای به دلیل مقابله سکاها با خوارزمیان نشده و مشخص نمی شود که نقطه آغاز این درگیری ها کجاست! با اینحال تصویر فیلم درباره زندگی سکاها در نوع خود بی نظیر است. در « افسانه تومیریس » قوم سکاها یکی از متمدن ترین انسان ها در آن برهه تاریخ محسوب می شوند که احترام به حقوق زنان در آن جایگاه بالایی دارد به طوری که حتی نمونه آن را در بسیاری از جوامع متمدن امروز نمی توان یافت! تصویری عجیب و غریب و آشفته که هیچ سند تاریخی درباره آن وجود ندارد و براساس افسانه ای نانوشته به تصویر کشیده شده است. بحران اصلی « افسانه تومیریس » اما از زمان مواجه سکاها با کوروش بزرگ آغاز می شود. سازندگان اصرار فراوانی داشته اند که محتوای ارائه شده در فیلم با روایت هرودوت تناسب دارد و ایرادی بر آنها که صرفاً آن را اقتباس کرده اند وارد نیست. اما تصویری که فیلم از کوروش بزرگ به مخاطبش ارائه می دهد، چیزی شبیه به یک کاریکاتور از آثار اکشن هالیوودی است. شخصیتی دیوانه که جنون قدرت دارد و قصد دارد با خون و خونریزی دنیا را فتح کند! در یکی از سکانس های فیلم سازندگان برای درک بهتر مخاطبانشان از حال و روز کوروش بزرگ، تکه گوشتی را در دستان او مچاله شده می بینند که به سمت  ببرش انداخته می شود تا نوش جان کند! برداشتی که قصد دارد خون خوار بودن کوروش بزرگ را به تصویر بکشد. این سکانس با دیالوگی عجیب از سوی همسر تومیریس خطاب به کوروش بزرگ همراه است:« تو نمی توانی آینده را با نابود کردن دنیا به دست بیاوری! ». دیالوگی که یک جعل تمام عیار تاریخی است چراکه در معدود آثار باقی مانده از دوران سلطنت کوروش نیز سخنی از نابودی جهان و عطش سیری ناپذیر او برای نابودی تمدن های مختلف بر جای نمانده است! به طور کلی می توان گفت که بخش درام « افسانه تومیریس » کوچکترین سند تاریخی نداشته و زائیده ذهن سازندگانش بوده است. درامی که در آن کوروش کبیر یک آنتاگونیست بی مغز و فاقد درایت معرفی می شود که آشکارا تحت تاثیر یک مشاور معلوم الحال قرار دارد و جهت فکری او را مشخص می کند! سازندگان « افسانه تومیریس » برای جعل تاریخ حتی ساکنان شهر تحت حکمرانی کوروش بزرگ را مشتی متکدی، بیکار یا نشئه به تصویر می‌کشد در حالی که اغلب مورخین بر ادعای رفاه ایرانیان در دوران حکومت کوروش بزرگ مهر تایید زده اند. رویارویی نهایی ارتش تومیریس و ارتش کوروش بزرگ نیز کپی ضعیف و ملغمه ای از آثار تاریخی دهه نود در هالیوود است. جایی که به نظر می رسد سازندگان فیلم نگاه ویژه ای به فیلم « شجاع دل » به کارگردانی مل گیبسون داشته اند. در نبرد نهایی فیلم، تومیریس به سبک ویلیام والاس در « شجاع دل »، برای سربازانش سخنرانی می کند و از لزوم به دست آوردن آزادی و سپردن سرزمین به فرزندانشان سخن می گویند و در طرف دیگر کوروش کبیرِ درمانده در حال پوست کندن سیب است! نبردی که با مشکلات عدیده کارگردانی مواجه است و به دلیل محدودیت های فیلمسازی، تماشای آن بسیار طاقت فرسا و آزار دهنده است. فارغ از جعل کامل تاریخ توسط سازندگان « افسانه تومیریس »، باید گفت که فیلم با معیارهای سینمای حرفه ای نیز اثری ضعیف محسوب می شود. مدت زمان بسیار طولانی 150 دقیقه ای، نه به پرداخت شخصیت ها و معرفی تومیریس و یا حتی بررسی تاریخ ماساگت ها، بلکه به ضبط لانگ شات های مختلف از صحراگردی ها پرداخته است که تعداد آن بسیار زیاد و کارکرد آن نامشخص است. تلاش سازندگان برای به تصویر کشیدن تمدن ماساگت ها نیز بی ثمر بوده چراکه آنها حتی در روایت، جانب احتیاط را رعایت نکرده و تصویری از این قوم ارائه کرده اند که چیزی شبیه به جامعه مدنی امروز در کشورهای پیشرفته است؛ تصویری که با حقیقت مکتوب به جا مانده از آن دوران فاصله ای بسیار زیاد دارد! « افسانه تومیریس » اثری سفارشی است که با توجه به آنکه تهیه کننده آن آلیا نظربایوا ( دختر نخستین رئیس جمهور قزاقستان ) است، به احتمال زیاد با مقاصد سیاسی داخلی ساخته شده است. فیلمی که در آن تمدن ایران باستان در حد برخی از کشورهای شاخ آفریقای کنونی تنزل پیدا کرده و در عوض، سکا و ماساگت های صحرانشین اقوامی معرفی شده اند که در حکومت شان، زنان به راحتی به قدرت رهبری رسیده و میانه ای با کشتار ندارند! شاید ذکر این نکته جالب باشد که « افسانه تومیریس » حتی در خودِ قزاقستان نیز با انتقادات فراوانی مواجه شد و بسیاری از کارشناسان در این کشور آن را تصویری غیرواقعی و عجیب خواندند که نمی تواند احترامی برای این کشور بسازد. « افسانه تومیریس » نه در روایت جانب عقل را رعایت کرده و نه حتی در بخش فنی اثری قابل توجه است. فیلمنامه کاملاً کلیشه ای با دیالوگ های ضعیف و فقدان خرده روایت هایی که بتوانند تومیریس را به خوبی به تماشاگر معرفی کنند، از فیلم 150 دقیقه ای آکان ساتایف اثری بر جای گذاشته که تماشای کامل آن گاو نر می خواهد و مرد کهن!                                                                منتقد : میثم کریمی این مطلب بصورت اختصاصی برای سایت " مووی مگ " به نگارش درآمده و برداشت از آن جز با ذکر دقیق منبع و اشاره به سایت مووی مگ، ممنوع بوده و شامل پیگرد قانونی می گردد. به خانواده بزرگ جامعه مجازی مووی مگ بپیوندید     افسانه تومیریس (The Legend of Tomiris) کارگردان : Akan Satayev نویسنده : Aliya Nazarbayeva, Timur Zhaksylykov بازیگران : Almira Tursyn...Tomiris Adil Akhmetov...Argun Erkebulan Dairov...Harasp Berik Aytzhanov...Kurtun برای مطالعه ادامه این مقاله روی عکس کلیک کنید مووی مگ #نقد_فیلم_خارجی #سینما #نقد_فیلم