توی آبادی هیچ کاری برای انجام دادن نیست.‌

توی آبادی هیچ کاری برای انجام دادن نیست‌ می شود د
توی آبادی هیچ کاری برای انجام دادن نیست.‌
می شود دور حوض آسیاب قدم زد، به تنه درختی خشکیده لگد زد یا به این فکر کرد که با چرخ گاری قدیمی کنار جاده در نزدیکی کلیسا چه می شود کرد .‌
روح از این همه ملال می پژمرد.‌
بهتر آن است که پیاده راه بیفتید سمت جاده فورکس فالز و به آواز زندانیان زنجیر به پا گوش بدهید ...‌

آواز کافهٔ غم بار‌
نویسنده: کارسون مکالرز‌
مترجم: حانیه پدرام‌