هیچ نوشی نیست بی نیش ای پسر هشیار باش

هیچ نوشی نیست بی نیش ای پسر هشیار باش خواب شیرین
هیچ نوشی نیست بی نیش ای پسر هشیار باش
خواب شیرین پشه دارد در کمین بیدار باش

قرب آتش طلعتان تردامنی می آورد
آب پای گل مشو، خار سر دیوار باش

نشأه زندانی بود در شیشه های سر به مهر
گر سری داری به شور عشق، بی دستار باش

جز سرانگشت ندامت نیست رزق کاهلان
مزد می خواهی، چو مردان روز و شب در کار باش

مهر خاموشی صدف را کرد معمور از گهر
لب ببند از گفتگو، گنجینه ی اسرار باش

آب را استادگی آیینه ی گلزار کرد
پا به دامن کش درین بستانسرا سیار باش

خار بی گل را گل بی خار سازد احتیاط
جمع کن دامان خود فارغ ز زخم خار باش

صحبت پل می کند سیلاب را پا در رکاب
چون دوتا گردید قد صائب سبکرفتار باش

صائب تبریزی

#صائب_تبریزی