دلم کمی صبحهای بچگیامو میخواد !

صدای جیرینگ جیرینگ استکان نعلبکی و اختلاط پدر و مادر و هورت کشیدن و قورت دادن پرسروصدای چایی شون بیاد . قل قل " زندگی" توی سماور بجوشه و تندتند ، تو نعلبکی سر بکشن لحافو تا زیر گلوت بکشی روت و به شیرینی رویات فرو بری . بوی شلغم و لبو پیچیده باشه تو خونه شیشه های بخار گرفته درهای چوبی و یه دنیا حس "امن" زندگی.امنِ امن ؛ بی هیچ شتاب و دلهره ای. بعد مامان، عشق رو توی بقچه نون بابا گره بزنه و تا دم در ببره بده دستش. یا کریمها لب بوم بق بقو کنند و مدرسه ت دیر بشه. #محبوبه_احمدی