چنديست، که ناقوس مکافات شکستهاست
چنديست، که ناقوس مکافات شکستهاست
از پايه مگر سقفِ سماوات شکستهاست ؟
هر رشته به جز سبحه تزوير بريدهاست
هر مزد، به جز اجرت طامات شکستهاست
دل جای حقيقت بود، اما هنرش نيست
اين آينه با سنگ خرافات شکستهاست
سجاده تدليس تو ای شيخ بسوزد
کز دست تو، محراب کرامات شکستهاست
ديگر دلم از سنگ حوادث نهراسد
اين کاسه صدبست، به کَرّات شکسته است
گفتم به فلک حقه مهر تو کدامست ؟
لبخندزنان گفت، که هيهات، شکستهاست
زين راه به خورشيد حقايق نرسد علم
با آنکه دل از جمله ذرّات شکستهاست!
معینی کرمانشاهی
#معینی_کرمانشاهی
از پايه مگر سقفِ سماوات شکستهاست ؟
هر رشته به جز سبحه تزوير بريدهاست
هر مزد، به جز اجرت طامات شکستهاست
دل جای حقيقت بود، اما هنرش نيست
اين آينه با سنگ خرافات شکستهاست
سجاده تدليس تو ای شيخ بسوزد
کز دست تو، محراب کرامات شکستهاست
ديگر دلم از سنگ حوادث نهراسد
اين کاسه صدبست، به کَرّات شکسته است
گفتم به فلک حقه مهر تو کدامست ؟
لبخندزنان گفت، که هيهات، شکستهاست
زين راه به خورشيد حقايق نرسد علم
با آنکه دل از جمله ذرّات شکستهاست!
معینی کرمانشاهی
#معینی_کرمانشاهی