پاییز برگ ریز و من و شوق و اشتیاق

پاییز برگ ریز و من و شوق و اشتیاق زندانی قفس شده‌
پاییز برگ ریز و من و شوق و اشتیاق
زندانی قفس شده‌ام در کوچه ی فراق

چشمَم به انتهای افق مانده مات و محو
چشمی که اشک کرده اجاره از او اتاق

#فاضل