بازی خطرناک بانک مرکزی در بازار ارز

بازی خطرناک بانک مرکزی در بازار ارز ساعت 24 - قطعاً تعیین ارزش ریال در برابر دیگر ارزهای جهان در بازار آزاد، خیابان فردوسی و صرافی‌ها تعیین نمی‌شود. بلکه این قیمت گذاری ها از سوی بانک مرکزی تعیین می شود. حال سوال اینجاست که دولت و بانک مرکزی چرا یک انفعال جدی در برابر کاهش روزافزون ارزش ریال در برابر دیگر ارزها را در دستور کار دارند؟ از همه مهمتر این انفعال تا کجا ادامه خواهد یافت؟ اگر چه برخی از اقتصاددانان اعتقاد داشتند افزایش نرخ ارز در یک برهه به دلیل تلاش بانک مرکزی به منظور جبران بخشی از کسری بودجه دولت بوده است، اما تحولات این روزهای بازار ارز به نظر فراتر از چیزی به نام تلاش بانک مرکزی برای جبران کسری بودجه باشد. از طرف دیگر به نظر می رسد که رهاشدگی بازار ارز از سوی دیگر نهادها هم سبب شده است روز به روز دست‌های پشت پرده بیشتری برای ثبت رکوردهای جدید در بازار ارز شکل گیرد. یعنی عملاً چون این بازار به حال خود رها شده است بنابراین از دلالان تا صرافی ها و دیگر بازیگران پیدا و پنهان به دنبال جولان خود در این بازار هستند. پس برای پاسخ دقیق‌تر به سوال شما باید مسئولین بانک مرکزی را مورد خطاب قرار داد که چرا، با چه اهداف و منافعی و ذیل کدام منطق اقتصادی قابل درکی از ابتدای سال جاری تا به اکنون دست به این بازی خطرناک بازار ارز زده اند که می تواند شرایط اقتصادی و معیشتی کشور را به یک نقطه بسیار شکننده و ملتهب برساند. چون افزایش دو برابری نرخ ارز از ۱۳ هزار تومان به ۲۶ هزار تومان در فاصله زمانی کمتر از ۶ ماه اول سال جاری عملا می تواند رشد قیمت ها را تا ۲ یا چند برابر برساند که بیشترین بار آن بر دوش جامعه خواهد بود. کما این که متاسفانه شاهد این وضعیت اسفبار در جامعه هستیم. معتقدم  افزایش نرخ ارز و مهمتر از آن عدم ثبات در نرخ این بازار (بازار ارز) خود به عنوان یکی از مهمترین پارامترها در نابسامانی های بورس طی چند هفته گذشته عمل کرده است. متاسفانه نبود نظارت و مدیریت درست از طرف بانک مرکزی و آنچه من معتقدم به عنوان یک رفتار عمدی از سوی دولت در خصوص کنترل نرخ ارز مطرح است و همچنین تاثیرات دیگر پارامترها بر این بازار (بازار ارز) سبب شده است که شرکت های فعال در بازار سهام متاثر از وضعیت نابسامان و متشتت ارزی با رشد تقاضا برای فروش سهام مواجه شوند. خب یقینا این مسئله می‌تواند بر کاهش شاخص و ریزش آن در بورس اثرگذار باشد. وضعیت بازار سهام متاسفانه بازار سهام به یک پدیده و پروژه سیاسی و امنیتی بدل شده است. اگرچه بی شک در بورس کشور به مانند دیگر بورس های جهان اقتضائات حوزه سیاسی و دیپلماتیک بر افت و یا رشد شاخص‌ها بی تاثیر نیست. اما متاسفانه آنچه در کشور شاهدیم به سیاست زدگی اقتصاد باز می گردد. البته باید اذعان داشت که مسئله تنها به سیاست زدگی در حوزه اقتصادی باز نمی گردد، بلکه تقریباً تمام جنبه ها و ابعاد کشور به یک سیاست زدگی دچار شده است از مسائل اجتماعی و فرهنگی مانند عزاداری و بازگشایی مدارس تا مسائل اقتصادی و معیشتی. در چنین شرایط قطعاً بورس هم می تواند به عنوان یک محل برای سیاست بازی های برخی از جریان ها و جناح ها عمل کند. پس اگرچه مناسبات دیپلماتیک و سیاسی با اقتضائات حوزه اقتصادی و معیشتی ارتباط دارد و بر همدیگر تاثیر گذار هستند. اما زمانی که شاهد سایه سنگین مسائل سیاسی و دیپلماتیک بر حوزه اقتصادی و معیشتی باشیم و عملاً اقتصاد سیاست زده در کشور ببینیم قطعاً با هر تحولی، ولو کوچک در حوزه سیاسی و دیپلماتیک عملاً اقتصاد کشور تحت الشعاع قرار می گیرد. یکی از مهمترین حوزه‌ها هم به بورس باز می گردد که به شدت متاثر از تحولات و تحرکات حوزه سیاسی است. البته این میان من معتقدم دست‌هایی وجود دارد که سعی می کند شرایط را برای ایجاد چالش ها و مشکلات بیشتر در حوزه بورس فراهم آورد. فروپاشی ؟ بله ادعای اینکه کشور به فروپاشی رسیده و یا در آستانه فروپاشی اقتصادی قرار دارد ادعای بسیار بزرگی است. چون هیچ اقتصاددانی نمی‌تواند یک قیمت مشخص برای نرخ ارز، سکه، مسکن، خودرو و کالاهای مصرفی عنوان کند و ذیل آن ادعای فروپاشی و یا در آستانه فروپاشی را مطرح کند. لذا با وجود آن که من هم معتقدم بازار ارز، بورس، خوردرو، سیستم بانکی، بیمه‌ای و مسائل معیشتی و اقتصادی کشور با چالش ها و بحران های بسیار جدی روبه رو است، ولی از نگاه من فروپاشی اقتصادی در کشور زمانی روی خواهد داد که دهک‌های بالای درآمدی با چالش اقتصادی و معیشتی روبه رو شوند در صورتی که طی ماه ماه های گذشته شاهد افزایش درآمدها و دارایی‌های این طبقه به خصوص سه دهک بالای درآمدی بوده‌ایم. یعنی آنکه افزایش نرخ دلار، مسکن، زمین، خودرو، اجاره بها و مسائلی از این دست عملاً سبب افزایش درآمدها و بیشتر شدن ارزش دارایی های این طبقه شده است. یعنی این دهک ها به جای نگرانی از وضعیت کنونی اقتصادی اتفاقاً از به وجود آمدن این وضعیت بسیار راضی و خوشحال هستند. البته این مسئله از آن طرف می تواند به درآمدزایی برای دهک های میانی و پایینی منجر شود. پیرو این نکته چون وضعیت اقتصادی کشور به شدت متفاوت از وضعیت اقتصادی اروپا و آمریکاست نمی توان فروپاشی اقتصادی را مطرح کرد. چرا که اگر شما به کشورهای اروپایی و آمریکا نگاه کنید می بینید که اکنون شرکت های متعددی در این کشورها که متعلق به قشر، طبقه و طیف ثروتمند است به دنبال کاهش پرسنل، تعدیل نیروها و اخراج افراد هستند. یعنی شرکت های بزرگ اقتصادی در اروپا و آمریکا با بحران روبه رو شده‌اند. پس اینجا می توان از مسئله بحران اقتصادی و یا فروپاشی اقتصادی برای کشورهای اروپایی و آمریکا سخن گفت در صورتی که وضعیت اقتصادی کشور متفاوت است. آن هم در شرایطی که ما در کشور با چالش بیکاری، تورم، رکود و مسائلی از این دست روبه رو هستیم. البته تمام این مسائل باعث نمی شود که نگران وضعیت اجتماعی دهک‌های پایین جامعه به واسطه وضعیت مخرب و ناگوار اقتصادی و معیشتی کشور نباشیم. آلبرت بغزیان  در گفت وگو با دیپلماسی اقتصادی ساعت 24