17 شهریور 57: آمار رسمی درست بود اما مردم باور نکردند

17 شهریور 57: آمار رسمی درست بود اما مردم باور نکردند عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در چهل و دومین سالروز واقعۀ 17 شهریور 1357 که نقطۀ عطف تاریخ انقلاب به حساب می‌آید، جدای یاد شهیدان میدان ژالۀ تهران، می توان 5 نکتۀ به نسبت متفاوت و چه بسا کمتر گفته شده را یادآور شد:1. اعلام حکومت نظامی در تهران و یک ماه پس از اصفهان در حالی صورت پذیرفت که تنها 12 روز پیش از آن، جعفر شریف امامی با شعار تشکیل دولت "آشتی ملی" نخست وزیر شده بود و با اعلام حکومت نظامی و سرکوب خونین 17 شهریور هیچ تناسب و تجانسی نداشت.از این رو برخی این گونه تحلیل می کنند که در غیاب امیر اسدالله علم که عقل منفصل شاه به حساب می آمد شاه به هر دو گرایش برای کنترل اوضاع – سرکوب و گشایش- میدان داد تا ایده های خود را اجرایی کنند. شریف امامی پروژه آشتی ملی را جلو ببرد و ارتشبد اویسی هم سرکوب خونین را. حال آن که این دو قابل جمع نیستند.2. از خاطرات هوشنگ نهاوندی این گونه برمی آید که اویسی در واقع برای تشکیل دولت نظامی خود را آماده می کرده و کاندیدای نخست وزیری پس از شریف امامی بوده ولی در دقیقۀ 90، ارتشبد ازهاری جای او را می گیرد و نخست وزیر می‌شود. به عبارت دیگر با حکومت نظامی در تهران عملا دو دولت شکل می گیرد: یکی دولت شریف امامی که با واقعۀ 17 شهریوربی آبرو شد و دیگری دولت پنهان اویسی که می خواست با دولت نظامی آشکار شود اما در دقیقۀ 90 ازهاری جانشین او شد که سبعیت اویسی را نداشت.3. انتخاب شریف امامی از اشتباهات شاه در آن مقطع است. او به اصالت انقلاب باور نداشت و گمان می کرد زیر سر انگلیسی هاست یا تصور می کرد با اقداماتی چون بازگرداندن تاریخ هجری خورشیدی و بستن کازینوها نظر مثبت روحانیون محافظه کار را می تواند جلب کند. از این رو سراغ یک مهرۀ قدیمی بریتانیا و مشهور به عضویت در فراماسونری رفت تا اعتماد انگلیسی ها را جلب کند. حال آن که شریف امامی با سال ها سابقۀ ریاست مجلس سنا شریک همۀ اعمال گذشته به حساب می آمد و این جملۀ او که «من شریف امامی 20 روز قبل نیستم» افکار عمومی را قانع نکرد. شاه احتمالا می خواست به شیوه پدرش خود را نجات دهد. رضا شاه در شهریور 1320 سراغ نخست وزیر قدیمی خود – محمد علی فروغی – رفت تا دوباره نخست وزیر شود و با تدبیر او سلطنت نجات یابد. این راهکار در جریان جنگ جهانگیر دوم و اشغال ایران، نتیجه داد و محمدرضای 22 ساله را بر تخت نشاند. شریف امامی هم در شهریور 1357 دوباره نخست وزیر شد اما از عهدۀ کار برنیامد.4. واقعۀ 17 شهریور احساسات عمومی را چنان تحریک و تهییج کرد که شماری از محبوب ترین و مشهورترین چهره های موسیقی و ادبیات را به صحنه آورد. چندان که جمعی از چهره های برجسته موسیقی رادیو همراه حسین علیزاده به صورت دسته‌جمعی از رادیو استعفا دادند و خارج شدند و به همین نیز بسنده نکردند و با شعر و ترانه و آواز مردم را همراهی کردند. آنان در زیرزمین خانه محمدرضا لطفی گرد آمدند و دسته‌جمعی نواختند و خواندند. یکی از محصولات این زیر زمین تصنیف «ژاله خون شد» بود – سرودۀ سیاوش کسرایی - (گروه موسیقی عارف با این تصنیف شناخته می شد). دستگاه چهارگاه، صدای محمدرضا شجریان و همراهی کم‌نظیر گروه کُر که هیچ نمونه مشابهی در تاریخ موسیقی معاصر نداشت: ژاله بر سنگ افتاد چون شد‌؟ / ژاله خون شد خون چه شد ؟ خون چه شد‌؟ / خون جنون شد ژاله خون کن /خون جنون کن سلطنت زین جنون واژگون کن /ژاله بر گل نشان، گلپران کن بر شهیدان زمین گلستان کن / نام گمنام‌ها جاودان کن تا به صبح آید این شام تیره / در شب تیره آتش فشان کن دست در کن/ شو خطر کن/ خانه ی ظلم زیر و زبر کن جان خواهر، روستایی، برادر/ پیشه ور، ای جوان، ای دلاور ما همه یک صف و در برابر/ آن ستمکار، آن تاج بر سر خواهر من، گرامی برادر / چون به هر حال تنهاست مادر من به خاک افتادم تو بگذر/ بهر ایجاد دنیای بهتر ای شما ای صف بی شماران / اشک من در نثار شمایان بر سر هر گذرگاه و میدان/ ژاله شد، ژاله شد، ژاله چون شد؟ ژاله خون شد، ژاله دریای خون شد/ خون جنون، خون جنون سلطنت واژگون، واژگون شد5. از نکات حیرت انگیز دربارۀ 17 شهریور این است که آمار رسمی و آنچه در اطلاعیۀ فرمانداری نظامی تهران دربارۀ تعداد کشته ها ذکر شد «درست» بود و تعداد شهدا با احتساب مجروحانی که بعدتر به شهادت رسیدند نزدیک به 100 نفر است نه چند هزار نفر که مردم می‌گفتند. منتها چون 100 کشته در تظاهرات شهری عدد بالایی است تا چند هزار نفر در نظر آمد. مهم تر این که مردم در طول سال ها به رسانه‌های حکومتی بی اعتماد شده و مجموع آمار 100 نفر را باور نکردند. یکی از دلایل دیگر این بود که میشل فوکو متفکر پرآوازۀ فرانسوی که در همان ماه شهریور به ایران آمد و آنقلاب ایران را « در جست و جوی معنی و نه مطابق آموزه های مارکسیستی» توصیف کرد از 4 هزار کشته سخن به میان آورد. این در حالی است که او یک هفته بعد از 17 شهریور به تهران آمد و در آن روز ایران نبود. فوکو تا دوم مهر ماند و بار دیگر در 18 آبان هم به ایران سفر کرد و یک هفته ماند.این که همان شب 17 شهریور، حکومت نظامی آمار کشته ها را با دقت و منطبق با گزارش پزشکی قانونی اعلام کند ولی مردم نپذیرفتند ثمرۀ سال ها استفاده تبلیغاتی از رسانه ها و بی اعتمادی مردم به آنها بود. مطابق آمار بیناد شهید تعداد کل شهدای سال 1357 هم چهار هزار نفر نیست چه رسد به 17 شهریور. ضمن این که قریب به اتفاق آنان، ساکن تهران بودند و در بهشت زهرا به خاک سپرده شده اند و تعداد کاملا مشخص است. از این رو می توان گفت اگر مردم به رسانه های رسمی اعتماد داشتند آماری را که همان شب اعلام شد باور می کردند. هر چند این نکته را هم نباید نادیده انگاشت که مردم ما چندان اهل عدد و رقم نیستند. کما این که در مقدمه قانون اساسی هم امار شهیدان انقلاب 60 هزار نفر ذکر شده در حالی که آمار رسمی استخراج شده از سه هزار نفر ( با احتساب مواردی چون سینما رکس آبادان) حکایت می کند. خوش بختانه در مورد شهدای جنگ این نقیصه رفع شده و آمار شهدای هر سال و هر عملیات به تفکیک و دقیق روشن است. عصر ایران #17_شهریور #مهرداد_خدیر