مهستی گنجوی یا مَهسَتی گنجهای یا مِهسِتیِ گَنجَوی
مهستی گنجوی یا مَهسَتی گنجهای یا مِهسِتیِ گَنجَوی
شاعر فارسیسرای که در سدهٔ پنجم و ششم هجری قمری میزیستهاست.
در چهار سالگی پدرش او را به مکتبخانه فرستاد و چون استعدادی سرشار داشت در دهسالگی با ادب زن دانشمند بیرون آمد. او چنگ و عود و تار را به زیبایی مینواخت. شهرت او بیشتر به خاطر رباعیاتش است.
مهستی متشکل از دو واژهٔ «مَه» (ماه) و «سِتی» (خانم) برابر با واژه «ماهبانو» است مهستی پس از خیام، برجستهترین رباعیسرای ایران بهشمار میآید و او را پایهگذار مکتب شهرآشوب در قالب رباعی میدانند.
من عهد تو سخت سست می دانستم
بشکستن آن درست می دانستم
این دشمنی ای دوست که با من ز جفا
آخر کردی، نخست می دانستم
شاعر فارسیسرای که در سدهٔ پنجم و ششم هجری قمری میزیستهاست.
در چهار سالگی پدرش او را به مکتبخانه فرستاد و چون استعدادی سرشار داشت در دهسالگی با ادب زن دانشمند بیرون آمد. او چنگ و عود و تار را به زیبایی مینواخت. شهرت او بیشتر به خاطر رباعیاتش است.
مهستی متشکل از دو واژهٔ «مَه» (ماه) و «سِتی» (خانم) برابر با واژه «ماهبانو» است مهستی پس از خیام، برجستهترین رباعیسرای ایران بهشمار میآید و او را پایهگذار مکتب شهرآشوب در قالب رباعی میدانند.
من عهد تو سخت سست می دانستم
بشکستن آن درست می دانستم
این دشمنی ای دوست که با من ز جفا
آخر کردی، نخست می دانستم