شوریدهٔ آزرده دل ِ بی سر

شوریدهٔ آزرده دل ِ بی سر  و پا، من در شهر شما عاش
شوریدهٔ آزرده دل ِ بی سر
و پا، من
در شهر شما عاشق
انگشت نما، من
دیوانه تر از مردم دیوانه
اگر هست
جانا، به خدا من... به خدا من...
به خدا من
یک دم، نه به یاد من و
رنجوری ی ِ من تو
یک عمر، گرفتار به زنجیر
وفا من
سیمین! طلب یاریم از
دوست خطا بود
ای بی دل آشفته! کجا دوست؟
کجا من؟
غزل بانو

سیمین جان بهبهانی

#سیمین_بهبهانی