این‌که مراقبت باشند یا این‌که مراقبت کنی یک انتخاب است. قطع...

این‌که مراقبت باشند یا این‌که مراقبت کنی یک انتخا
این‌که مراقبت باشند یا این‌که مراقبت کنی یک انتخاب است. قطعا این‌که «مراقبت باشند» سرشار از حس خوشی و امنیت است. تو در حاشیهٔ امنت می‌مانی و کسی/کسانی آگاهانه مسئولیت مراقبت از تو را بر عهده می‌گیرند.

در این‌که «مراقبت کنی» هم حسی از تعهد مسئولانه و آگاهی وجود دارد. تو ترجیح می‌دهی نه‌تنها مراقب خودت باشی، بلکه به دیگران هم یادآوری کنی که «من خوبم؛ مراقب خودم هستم و لازم نیست نگران من باشید».

در این‌‌که آدم‌ها و به‌ویژه زن‌ها در مواقعی دوست دارند، مراقبت‌شدگی را تجربه کنند، شکی نیست. با این‌حال و با توجه به میل ذاتی زنانه‌ام من دومی را انتخاب می‌کنم. «مراقبت‌کردن به‌جای مراقبت‌شدن».

راستش ما انسان‌ها در مواقعی همچون تجربه مرگ، تنهایی، پشت‌سر گذاشتن غم‌های شخصی و... دست‌تنهاییم. اگر دلم می‌خواهد اهل مراقبت‌کردن باشم نه مراقبت‌شدن، به این خاطر است که بعدها بتوانم از عهدهٔ تجربه‌هایی که تنهایی‌ام وسیع‌تر و عمیق‌تر است، بربیایم.

مراقب‌کردن حکم یک‌جور تمرین‌کردن را دارد برایم. اگر این چند روزی که ضعف و بدن‌درد و تپش قلب نصیبم شده، نتوانم از خودم مراقبت کنم و به دیگران این اطمینان را بدهم که «خوبم، بهترم، نگران نباشید» چطور می‌توانم از روی موانع بزرگ‌تر زندگی که دست‌تنها و بدون عزیزانم هستم، با سرعت زیاد عبور کنم و غمم نباشد از این تنهایی خودخواسته؟

فاطمه بهروزفخر

#فاطمه_بهروزفخر